سردار شهید ناصر بهبهانینیا در تاریخ ۱۳۳۴/۱۱/۱۰ در روستای بوزی از توابع شادگان چشم به جهان گشود.
ایشان در سن ۳۰ سالگی در تاریخ ۱۳۶۵/۱۲/۱۳ و در عملیات کربلای ۵ به مقام والای شهادت رسید.
سردار شهید ناصر بهبهانینیا چشمان پاکش در روستای بوزی و در خانواد های مؤمن، به عالم خاکی باز شد. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش گذراند و برای ادامه تحصیل به شادگان رفت. رشته ادبیات را در دبیرستانی در ماهشهر گذراند و سپس وارد مرکز آموزش تربیت معلم مسجد سلیمان شد. او که از مدتها قبل، مبارزه پنهان یاش را با حکومت پهلوی آغاز کرده بود، در دانشسرا به مبارزات خود شکل تازهای بخشید. بعد از اتمام تحصیلات در دانشسرا، به استخدام آموزش و پرورش شهرستان ماهشهر درآمد و پس از آن در ماه مبارک رمضان در کمال سادگی ازدواج کرد. او اهل مطالعه و تحقیق بود و گمشده خود را در اسلام و در رهبری بینظیر حضرت امام خمینی(ره) میدید. از سازمان دهندگان اصلی مبارزات مردمی در سطح ماهشهر و شادگان بود و معمولاً در اینگونه موارد، خود سخنران معترضین بود. مبارزه با حکومت شاه را به عنوان یک وظیفه دینی و الهی نگاه میکرد. عملش بیش از گفتارش بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به عنوان فرمانده بسیج ماهشهر مشغول خدمت شد. با شروع جنگ تحمیلی از آموزش و پرورش استعفا داد و به صورت رسمی به سپاه پیوست. او از جمله رزمندگان اسطورهای سپاه اسلام بود که در مقاومت ۴۵ روزه خرمشهر حضور داشت. قائم مقام فرمانده سپاه ماهشهر و رئیس ستاد ناوتیپ کوثر، فرماندهی سپاه خرمشهر، از جمله مسؤولیتهای او در زمان جنگ تحمیلی است و به دنبال آن در سال ۱۳۶۴ به لحاظ شایستگی و لیاقتش به عنوان قائم مقام فرمانده سپاه خوزستان منصوب شد، ولی مدتی بعد در طی یادداشتی به فرماندهی سپاه نوشت: فرماندهی محترم: «احساس میکنم به وجود من در جبهه بیشتر نیاز است .» او رفت و به عنوان قائم مقام فرمانده گردان حضرت امیر(ع) در عملیات کربلای ۴ و ۵ شرکت کرد. عاقبت در مرحله دوم عملیات کربلای ۵ با سرخی خون، چفیه ترکش خوردهاش را جاودانه ساخت، گلوی حقگویش هدف تیر دشمن قرار گرفت و همچون مولایش حضرت حسین بن علی(ع) با حنجرهای خونین نشانهای از خدا شد و به سوی آسمان شهادت پر گشود.