شهید صفرعلی کاوه نافچی در تاریخ ۱۳۲۰/۱/۲۲ در نافچ چشم به جهان گشود.
ایشان در سن ۳۸ سالگی در تاریخ ۱۳۵۸/۸/۱۴ و در مريوان به مقام والای شهادت رسید.
شهید صفرعلی کاوه نافچی در بیست و دوم فروردین ۱۳۲۰ هجری شمسی در روستای نافچ از توابع شهرستان شهرکرد به دنیا آمد. پدرش سلطانعلی، آهنگر بود و مادرش فاطمه سلطان نام داشت.
در سن ۶ سالگی به مسجد سلیمان رفتند و تحصیلات ابتدایی را با موفقیت در آنجا به پایان رساند. بخاطر بضاعت مالی کم خانواده و کمک به خرج خانواده از ادامه تحصیل منصرف شدند و با برادر خود به سر کار می رفتند.
شهید بیشتر عمر خود را در استان خوزستان به سر بردند . در مراسم تاسوعا و عاشورا، ماه رمضان که در آن منطقه برگزار می شد، شرکت فعال داشت و حتی مراسمی که توسط حاج آقا کافی برگزار می شد، شرکت می کردند. بعضی شبها و روزها به خانه نمی آمدند تا این مراسم هر چه با شکوه تر برگزار گردد.
وی از هوش و استعداد خوبی برخوردار بود به خاطر همین خیلی زود پیشرفتهایی در زندگی خود داشتند. پس از اینکه به خدمت رفتند، ازدواج کردند و در ژاندارمری استخدام شدند.
شهید صفرعلی کاوه نافچی به مدت پانزده سال در ژاندارمری خدمت کردند که در این مدت، ۲ سال در اصفهان، ۳ سال در نائین و خور بیابانک و ۸ سال را در آبادان بودند.
اوایل انقلاب که در ژاندارمری خدمت می کردند، یکی از عاشقان امام و انقلاب بودند و سعی می کردند در تظاهرات و راهپیماییهایی که بر علیه رژیم منحوط پهلوی برگزار می شد، شرکت کنند و حتی عکس امام را در آن زمان (قبل از انقلاب) به ژاندارمری می بردند و بین افراد پخش می کردند.
یکی از بارزترین خصوصیات اخلاقی شهید این بود که در سلام کردن به بزرگ و کوچک پیشی می گرفت و در این مورد زبانزد همگان بود و سعی می کرد تا آنجایی که در توان دارد به دیگران کمی کند، چه از لحاظ مادی و یا معنوی.
مهمترین نمونه از خصوصیات این شهید را می توان در زمان خدمت که در منطقه دشتک و آلیکوه بود؛ به وضوح مشاهده نمود که حتی بعد از گذشت سالیان سال از زمان خدمت وی در آن جا، افراد قدیمی ساکن آن منطقه از او به نیکی یاد می کنند و سراغ فرزندان آن شهید را از هم ولایتی هایش می گیرند.
شهید صفرعلی کاوه نافچی با وجود اینکه درآمد کمی داشت؛ در یکی از مناطق نافچ که محل تردد زیاد مردم بود؛ یک باب ساختمان کلنگی را در آن منطقه خرید و خاک برداری نمود و جهت تردد و عبور و مرور و رفاه مردم آماده کرد.
دوران زندگی پربار آن شهید سراسر خاطراتی است که می توان کمک به افراد نیازمند را در حد توان نام برد و یکی از این نمونهها این است که در روز جمعه که می خواست افراد خانواده را به تفریح ببرد، اعضای تیم فوتبال خواستار این شدند که جهت مسابقه آنها را به مکان مورد نظر ببرند. او از تفریح خود و خانواده چشم پوشی کرد و آنها را به محل مسابقه رساند.
شهید کاوه در وصیتنامه خود تاکید موکد داشتند که افرادی ضد انقلاب در ژاندارمری هستند که باعث تزلزل نظام جمهوری اسلامی می باشند و در قسمتی از وصیتنامه خود گفتند: از فرماندهان کل ژاندارمری می خواهم که در پاک سازی افسران قدیمی کوشش فراوان بکنند چون که اینها می خواهند ایران را و انقلاب را از بین ببرند؛ پاینده باد جمهوری اسلامی ایران.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۸ با گروهی از همرزمان خود عازم جبهه کردستان شدند و مدت ۲ ماه در آن جا بودند. چهاردهم آبان ماه ۱۳۵۸ در آخرین شب ماموریت برای رساندن مهمات به همرزمان خود از سنندج به سقز، هنگام درگیری مسلحانه با نیروهای حزب دمکرات بر اثر اصابت گلوله کالیبر ۵ به ناحیه راست شکم در منطقه چناره مریوان به درجه رفیع شهادت نایل آمد. پیکر مطهر شهید در گلستان شهدای نافچ به خاک سپرده شد.