یکی از اصول دیپلماسی مسئولیت پذیری و تعهد کامل در قبال سیاستهای کلان کشور است که دیپلماتهای کشور را الزام به دنبال کردن و پایبند بودن به آنها میکند. ۶ سالی از انتصاب محمد جواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه میگذرد و این سالها برای او و دولت کم حاشیه نبوده است. یکی از مواردی که ظریف بارها در مورد آن کم کاری کرده، هماهنگی با فرماندهان و مسئولان نظامی است. وزیر امور خارجه دولت روحانی در چندین مورد با مصاحبههای بحث برانگیز خود سیاستهای کلی نظام را نفی کرده و حتی در چندین مورد منکر شده است.
در زمستان ۹۴ بود محمد جواد ظریف در مصاحبهای با یک شبکه معتبر اروپایی تأکید کرد ایران در سوریه حضور نظامی ندارد. ظریف در این مصاحبه در پاسخ به سوال خبرنگاری که تاکید داشت ایران حضور نظامی در سوریه دارد گفت «ما هیچ حضور نظامی در سوریه نداریم، دولت سوریه دولتی شناخته شده از سوی سازمان ملل است، این کشور یک کرسی در این سازمان دارد و ایران هم دارای روابط دیرینه با آن دولت است. معتقدم کسانی که از گروههای تروریستی حمایت می کنند، از گروههایی که در لیست تروریستهای سازمان ملل قرار دارند؛ آنها باید جوابگوی کمکهای مالی و تسلیحاتیاشان به آن سازمانهای تروریستی باشند. من قانونی را نمییابم که مخالف رابطه با سوریه باشد اما ایران هیچ نیروی مسلحی در سوریه ندارد». اینکه وزیر امور خارجه کشور حضور مدافعان حرم را در سوریه و شجاعت و جانفشانیهای آنها را در دفاع از حرم مطهر حضرت زینب (س) را انکار میکرد آیا بی احترامی به آنها نیست؟
اینکه حتی در آن سالها محمد جواد ظریف منکر حضور مدافعان حرم در سوریه میشد قابل توجیح نیست. مدافعان حرم نه به عنوان نیروهای اشغالگر و نه به نیت دخالت در امور داخلی سوریه، بلکه به دعوت دولت رسمی سوریه و دفاع از حرم حضرت زینت به مقابله با تروریستهای تکفیری شتافتند و بسیاری از آنها در راه اسلام و دفاع از شرف شیعیان و عاشقان اهل بیت جان خود را تقدیم کردند اما اینکه چرا محمد جواد ظریف از تائید چنین اصلی هراس داشت مشخص نیست. آیا این امر چیزی جز انفعال و ترس مقامهای ما نیست؟ آیا این سنت شیعه ماست؟ آیا این رویهای است که حضرت امام (ره) دنبال می کرد؟
البته این توجیهها و مصلحت اندیشیها متاسفانه به بعضی از عزیزان ما در سپاه نیز سرایت کرده بود و تعداد از فرماندهان نظامی نیز حاضر نبودند که حضور شجاعانه مدافعان حرم را تائید کنند. این روند اگر به طور مقطعی صورت می گرفت شاید توجیهی تاکتیکی می داشت ولی آیا در تحلیل نهایی انکار حضور نظامی در سوریه برای درازمدت، جز نتیجهای معکوس نخواهد داشت؟
متاسفانه این پنهان کاریها به حلقههای داخلی تصمیم گیری هم وارد شده و باعث عدم هماهنگی میان شاخههای مختلف نیروهای ما گردیده که این امر به ضعف ما در عملیات متقارن انجامیده و خواهد انجامید. هر چند تقابلهای نظامی و عملیاتی در سوریه در بیشتر موارد جنبه نامتقارن داشته ولی باید توجه داشت که با آرام تر شدن وضعیت در این کشور، نیروهای ما باید بتوانند نشان دهند که توان موفقیت در عملیات متقارن را نیز دارند. متاسفانه ما به طور سنتی در این حوزه ضعیف هستیم ولی پنهان کاریها و عدم هماهنگیهایی هم که طی سالهای گذشته صورت گرفته، کمکی به وضعیت نکرده است.