پس از انتشار مقالهای با عنوان واقعیتهای عملیات کربلای ۴ چه بودند، که چند هفته پیش در سایت صدای مدافعان منتشر شد و بازتاب خوبی که از طرف دنبال کنندگان سایت در شبکههای اجتماعی داشت، بر آن شدیم تا مروری بر یکی از عملیاتهای مهم و حیاتی دیگر داشته باشیم و یادی کنیم از دلاور مردانی که آنروزها در جبهههای نبرد حق علیه باطل جنگیدند و بسیاری از آنها به درجه رفیع شهدات نائل شدند تا درسی جانانه به صدام و همپیمانانش بدهند. هفتهای که گذشت سی و هفتمین سالگرد یکی از این عملیاتهای معروف دوران جنگ تحمیلی یعنی عملیات کربلای ۵ بود که در ۱۹ دی ماه سال ۱۳۶۵ آغاز شد. به مناسبت سالگرد این عملیات در این مقاله کوتاه قصد داریم به بررسی و تحلیل آن و نقشی که در دفاع مقدس داشت بپردازیم.
به گفته مسئولین وقت و فرماندهان جنگ، ششمین سال جنگ زمانی آغاز شد که از استراتژی تنبیه متجاوز توسط جمهوری اسلامی ایران سه سال می گذشت اما هیچ چشم انداز روشنی برای پایان جنگ متصور نبود. ایران قبل از آزادسازی خرمشهر در سال ۶۱ بیش از ۹۰ درصد از مناطق اشغالی خود از سیطره ارتش عراق را آزاد کرده بود و در سال ۶۱ سه شرط اساسی را برای پایان جنگ اعلام کرده بود که صدام حاضر به قبول خواستههای ایران نشد و امام خمینی (ره) نیز نمیخواستند حمله متجاوزانه بعثیها به خاک کشورمان بی پاسخ مانده باشد و لذا نیروهای مسلح ما بر مبنای استراتژی تنبیه متجاوز برای احقاق حقوق ملت وارد خاک عراق شدند.
اما سالهای ۶۲ تا ۶۵ متاسفانه بگونهای پیش رفت که به علت محدودیتها و خیانتها، بجز تلافات بسیار در هر دو طرف و مخصوصا تعداد بالای شهدای ما، نتیجه محسوسی در بر نداشت و هیچ یک از طرفین موفق به شکست لایههای دفاعی و نفوذ عمیق به خاک کشور دیگر نشدند. به گفته کاظم فرامرزی، فرمانده گردان ضد زره امام علی (ع) از تیپ ۲۰۱، نیروهای ایرانی در طول سالهای ۶۱ تا پایان جنگ نمیتوانستند بخوبی دستاوردهای عملیات را نگه دارند و معمولا بعد از یک هفته پس از هر عملیات موفق مجبور می شدند بخشهایی از دستاوردهای عملیات را واگذار و به حداقلهای گرفته شده اکتفا کنند. طبق گفتههای این رزمنده دفاع مقدس به عنوان مثال در عملیات خیبر در حالی که رزمندگان دلیر ما تا کنار فرات پیشروی کرده بودند به جزایر مجنون بسنده کردند و به این دلیل که برتری تسلیحاتی دشمن بیشتر از ما بود و ما نمیتوانستیم آن مواضع را نگه داریم و از ابتدای جنگ به بعد هر چه جلوتر میرفتیم دشمن از ما مجهزتر میشد.
در این متن تاریخی بود که بحثهای بسیاری در این سالها در مورد اینکه آیا جنگ باید پس از آزادی خرمشهر به اتمام میرسد یا خیر مطرح شد و هنوز هم می شود که جوابهای خود را دارد که در فرصتی مقتضی باید به آن پرداخت. به هر ترتیبی که بود جنگ که با کش و قوسهای فراوانی همراه بود به سال ۶۵ رسید و در اواخر همین سال و پس از خیانت عناصر مشکوک و لو رفتن بالای ۵۰ درصد عملیات در کربلای ۴، دو هفته از آن عملیات نگذشته بود که در حالی که عراقیها سرمست پیروزی و خنثی کردن حملات نیروهای ما در عملیات کربلای ۴ بودند (و حتی به گفته تنی چند از فرماندههان عراقی، بسیاری از آنها به مرخصی رفته بودند) ایران عملیات گسترده کربلای ۵ را آغاز کرد. به گفته بعضی از رسانهها در پی رشادتهای رزمندگان غیور ما، چیزی حدود ۶۰ هزار شهید و زخمی و مفقودالاثر شدند تا با این ایثارگریها، از اسلام و ایران جانانه دفاع کنند.
به گفته سردار سلیمانی و محسن رضایی که هر دو از نزدیک در جریان عملیات کربلای ۵ بودند شدت بمباران و آتش نیروهای عراقی به حدی بود که اکثر فرماندهان و نیروهای ما خود را کاملا برای شهادت آماده کرده بودند و بسیاری از نیروها اگر فرصتی پیدا میکردند مشغول به نوشتن وصیتنامههای خود میشدند. جا دارد خاطرات این روزها دقیقتر نوشته شود تا جوانان کشور به گونهای دقیقتر در جریان رشادتهای عزیران آن سالها قرار گیرند و الگوبرداری کنند.
با وجود برتری تسلیحاتی عراقیها اما نیروهای ایرانی چنان با رشادت و روحیه شهادت طلبی میجنگیدند که تعجب عراقیها را برانگبخته بودند. بسیاری عملیات کربلای ۵ را پیروی بزرگی خواندند و آن را در تعیین سرنوشت جنگ حیاتی خواندند. البته برخی نیز به دلیل لطمه بزرگی که به نیروهای ما از نظر نفری و تسلیحاتی وارد شد آن را در معنی دقیق کلمه، پیروزی قلمداد نمی کنند. این موضوعی است که باید بیشتر مورد بحث و نظر قرار گیرد تا شبهات مربوطه رفع شود. در مورد کربلای ۵ حرف بسیار است و نظرهای مختلفی داده شده اما متاسفانه درسهایی را که باید میگرفتیم را نگرفتیم. مهمترین درسی که باید از این عملیات طولانی و سلحشورانه گرفت این نیست که حتی اگر دشمن تا دم مرزها آمده باشد و ابزار و مهماتش دهها برابر بیشتر از ما باشد اتحاد و همدلی است که مایه اصلی شکست دشمن است و ای کاش امروز نیز مانند دلاورانی که ۳۷ سال پیش در جبهههای جنگ همدل و همصدا نبرد کردند میتوانستیم به مبارزه با مشکلات اقتصادی و فرهنگی برویم و کاش رزمندگان و جانبازانی که همچنان در میان ما هستند را از یاد نبریم.