صبر و فداکاری جانبازان و ایثارگران ستودنی است. رشادتهای ایثارگران در دوران دفاع مقدس و یا از خودگذشتگیهای مدافعین حرم در دفاع از حرم حضرت زینب (س) به هیچ وجه از یادها نخواهد رفت، اما آنچه ارزش این رشادتها را دو چندان میکند صبر و ایستادگی است که آنها به خرج داده و میدهند. وقتی نگاهی به تاریخچه ۸ سال دفاع مقدس و رشادتهای این عزیزان می اندازیم بخوبی درک میکنیم که چطور این عزیزانی که امروز با هزاران مشکل و چالش دست و پنجه نرم میکنند میتوانند همچنان به آینده امیدوار باشند و کمتر شکایت کنند. افرادی که ما از آنها یاد میکنیم و میخواهیم صدای آنها باشیم همانهایی هستند که در پیروزی انقلاب، دفاع مقدس، و دفاع از حریم اهل بیت(ع) و بسیاری از حوزههای مختلف از همه چیز خود گذشتهاند تا ما امروز در آسایش و امنیت باشیم.
با توجه به بالا رفتن سن ایثارگران و جانبازان ۸ سال دفاع مقدس روزانه به مشکلات و چالشهای این عزیزان اضافه میشود و با وجود تلاشهای مستمر بعضی از مسئولین متاسفانه همچنان صدها بلکه هزاران تن از ایثارگران و جانبازان از دریافت کمکهای نهادهای مربوطه محرومند و برای امرار معاش چشم به کمک دوستان و آشنایان و حتی کمکهای مردمی دارند. پیش از آغاز ماه محرم با دو جانباز دفاع مقدس آشنا شدیم که درد و دلهایشان شنیدنی بودند. البته با وجود تمام مشکلاتشان کمتر این مردان صبور و فداکار مشکلات خود را در محافل عمومی به زبان می آورند. کمتر مصاحبه میکنند و کمترین انتظارات را از نهادهای دولتی دارند. نکتهایی که وجود دارد اما و مسئلهای که نباید از آن غافل شد این است که نباید سکوت این عزیزان را پای رضایت آنها از مسئولین و نهادهای مربوطه بگذاریم. ما به عنوان صدای مدافعان با بسیاری از دوستان جانباز و ایثارگران دفاع مقدس و همچنین مدافعین حرم زینب (س) گفتگوهایی داشتهایم که این عزیزان از ما خواستهاند در دلهای آنها را عمومی و منتشر نکنیم تا خدایی ناکرده زحمت کشان و مسئولین بنیاد شهید و دیگر نهادهای دولتی حامی جانبازان دلسر نشده و یا اشخاصی سودجو این تصور را در جامعه گسترش ندهند که این مردان خدا و پاکدلان که برای دفاع از اسلام و ایران از جان و مال خود گذشتهاند چشم داشتی مدای و دنیوی داشته اند.
بخاطر قولی که به دوستان خود دادهایم نمیخواهیم از نام و نشان آنها استفاده کنیم اما مانند آنها کم نیستند که دلشان پر از درد است و دیگر کاسه صبرشان به سر آمده. کافی بود نگاهی گذرا به چند خبرگزاری معتبر بیاندازیم تا تعدادی از مصاحبههای این عزیزان را بخوانیم. مسعود بذرفروش، جانباز ۴۵ درصدی که در عملیات رمضان در سال ۱۳۶۱ از ناحیه یک چشم، کمر جانباز شده و جانباز شیمیایی و اعصاب و روان نیز است، مصاحبهای با خبرنگار ایکنا انجام داد که در این گفتگو به نکات مهمی اشاره داشت منجمله مشکلات پیش آمده پس از ادغام بنیاد جانبازان و بنیاد شهید. او گفت: “از زمانی که بنیاد جانبازان با بنیاد شهید ادغام شده است، هیچ توجهی به وضعیت جانبازان نمیشود و جانبازان بسیاری را سراغ دارم که به نان شبشان محتاج هستند. این جانباز ۴۵ درصدی همچنین اضافه کرد که بسیاری از جانبازان حتی شرم میکنند برای مشکلاتشان به بنیاد شهید و امور ایثارگران مراجعه کنند اما آیا ما نباید به امور آنها رسیدگی کنیم و از نزدیک در جریان مشکلاتشان قرار بگیریم. ما جانبازانی داریم که از مشکلات مالی در عذاب هستند و حتی خانوادههایشان آنها را طرد کردهاند. هماکنون نهادی وجود ندارد که جانبازان به آن مراجعه کنند تا مشکلاتش حل شود.”
بسیاری از جانبازانی که ما با آنها صحبت کردهایم نیز چنین نگاهی داشتند و تا بحال به خود اجازه ندادهاند تا مشکلاتشان را بازگو کنند تا به قول این جانباز عزیز “…هرحال باید معضلات ویژه جانبازان به گونهای توسط بنیاد شهید و امور ایثارگران که تنها متولی این امر است، حل شود.” به گفته وی بنیاد شهید و امور ایثارگران همه فعالیتهایش در حد رفع تکلیف است و پاسخگوی نیاز جانبازان نیست و بیشتر پاسخهای بنیاد به درخواستهای جانبازان منفی است. در بخش دیگری از صحبتهایش مسعود میگوید: “گاهی فرزندانم میگویند برای چه رفتی؟ برای کسانی که ارزش ایثارت را نمیدانند و من بارها به آنها گفتم که من برای وطنم به جبهه رفتنم نه برای شادی دل مسئولان.”
با نگاهی دقیق میتوان مشاهده نمود که دستاوردهای عظیم اسلام و نظام اسلامی نتیجه خون بهترین، پاکترین و نابترین انسانهایی مانند مسعود و همرزمان اوست که تمام هستی خود را برای وطنشان گذاشتهاند. هزاران تن مانند مسعود هستند که دیده و شنیده نمی شوند اما وظیفه ما این است که از آنها غافل نشویم. بله این وظیفه ماست که چه به عنوان مدافعین حرم و چه فرزندان ایثارگران و شهدا صدای این عزیران باشیم و سکوت آنها را با رضایتشان اشتباه نگیریم.