همانطور که ماه گذشته اعلان کرده بودیم، بلاخره سومین کنگره جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی برگزار شد. در این مراسم که اشخاصی مانند حداد عادل، مهدی چمران و مالک شریعتی به طور مجازی در آن سخنرانی کردند، با هدف اصلاح اساسنامه، انتخاب اعضای شورای مرکزی و بازرسین برگزار شد. نکتهای که توجه ما را به خود جلب کرد و انتقادهایی را از سوی جامعه ایثارگران و جانبازان برانگیخت، عدم طرح مشکلات و چالشهای اساسی جامعه ایثارگری بود. این گردههمایی جمعیت ایثارگران متاسفانه یک همایش سیاسی بود و رنگ و بویی از ایثارگران و جانبازان واقعی و رنج های آنها نداشت و فرصتی برای طرح مطالبات آنها فراهم نکرد. برای بسیاری از جانبازان این سوال پیش میآید که چرا سازمانها و تشکلهای حامی ایثارگران و جانبازان بیشتر از اینکه به فکر حل مشکلات اساسی جامعه ایثارگری باشند، وارد بازیهای جناحی می شوند و کمتر از وضعیت ایثارگران و خانوادههای شهدا و مطالبات واقعی آنها میگویند؟
در حال حاضر بیش از ۱۲۰ تشکل اجتماعی و فرهنگی مربوط با خانواده های شاهد و ایثارگر با مجوز وزارت کشور در سطح کشور فعالیت دارند که از این تعداد تشکل ۳۰ مورد فعالیت کشوری داشته و در استانها دفتر دارند و فعالیت ۹۰ تشکل باقیمانده نیز فقط استانی هستند. در این میان تعداد انگشتشماری از این تشکلها که از قدرت مالی و نفوذ سیاسی بیشتری برخوردارند، همواره مورد حمایت گروههای سیاسی و مقامات و مسئولین دولتی بودهاند و بعضا به عنوان بازوی سیاسی یک جناح خاص در جامعه ایثارگری از آنها استفاده شده. ما در صدای مدافعان پیشتر هم در مورد این تشکلها از قبیل مجمع ایثارگران اصلاحطلب، جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، و جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی نوشته بودیم و بارها از پتاسیل بالای این گروهها برای کمک به جامعه ایثارگری گفتهایم که متاسفانه آنطور که شاید و باید از این ظرفیتها استفاده نمی شود و بدتر از آن اینکه، این تشکلها از نام ایثارگران و جانبازان استفاده می کنند و بودجه می گیرند ولی همه تلاشها به کام سیاستمداران و دلالان سیاسی و جناحی تمام میشود.
در واقع هدف از ایجاد تشکلها و گروههای اجتماعی-فرهنگی و حامی جامعه ایثارگری ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و به همان اندازه حائز اهمیت، خدمترسانی و حمایت از ایثارگران، جانبازان و خانوادههای شهدا بوده تا بتوانند در شهرها و شهرستانهای خود در امور اجرایی و نظارتی گره از مشکلات بنیاد باز کنند و صدای جامعه ایثارگری در استانهای خود باشند. در اصل قرار این بود که تشکلهای ایثارگری بازوی توانمندی برای بنیاد و پل ارتباطی بین ایثارگران و بنیاد و مدیران ارشد بنیاد باشند و به پیگیری چالشها و مشکلات ایثارگران بپردازند. قرار بر این بود که برون سپاری بخشی از فعالیتهای بنیاد به این تشکلها نهایتا باعث سرعت بخشی و افزایش سطح رضایتمندی ایثارگران از بنیاد شود که این اتفاق هیچگاه نیفتاد.
همانطور که در کنگره جمعیت جانبازان هم شاهد بودیم و از سخنرانیهای حداد عادل و مهدی چمران مشخص یود، به نظر میرسد با گذشت زمان، تشکلهای ایثارگری به جایی اینکه بازوی بنیاد در رسیدگی به مشکلات جامعه ایثارگری باشند تبدیل به بلندگوی احزاب سیاسی شدهاند تا برای خود و همفکرانشان تبلیغ کنند و از نام ایثارگران و مقام شهدا مایه بگذارند. در هیچ بخشی از سخنرانیهای کنگره اخیر جمعیت جانبازان، که به صورت مجازی با شعار منشور ولایی، عمل انقلابی، بصیرت جانبازی، به سوی افقهای روشن، برگزار شد، صحبتی از سختیهای زندگی روزمره جانبازان نبود. هیچ یک از سخنرانان از عدم دسترسی دارو و مشکلات بیمه حرفی نزدند و راه حلی ارائه ندادند. در این همایش مجازی نه کسی از معضل اشتغال فرزندان شهدا گفت و نه کسی از درد جانبازانی که خانهنشین و افسرده شدهاند.
در همین راستا همانطور که در درخواستی که ماه گذشته ۱۱۷ تشکل ایثارگری از ریاست جمهور کرده بودند، آمده بود، در حالی که صداوسیما و برخی از خبرگزاریهای نزدیک به دولت هر روز سخن از تسهیلات ایثارگران در مصوبات مجلس و دولتها خبر میدهند (که حتی درصد کمی از آنها هم جرایی نمیشوند) عامه مردم گمان میکنند که بهترین امکانات در اختیار جامعه ایثارگری است، اما دریغ از کمترین خدمات که نشان دهنده این است که بخش عمدهای از قوانین، بیش از یک نوشته و مصوبه تاثیر دیگری در این مدت نداشته و تنها با نام ایثارگران و جانبازان سوداگری شده است. اینجاست که میتوان گفت یکی از اصلیترین وظایف تشکلهای ایثارگری نمایان میشود و آن پیگیری اجرای همین قوانینی است که به تصویب مجلس میرسند اما به مرحله اجرا گذاشته نمیشوند.
به عنوان مثال در بحث اجرای ماده ۳۸ قانون جامع خدمترسانی و پرداخت مطالبات ایثارگران که چندی پیش هم برخی از تشکلهای ایثارگری با صدور بیانیهای خواستار آن شده بودند، این گروهها میتوانند با پیگیریهای متداوم خود در این زمینه کوشا و تاثیرگذار باشند. در حالی که حدود ۴۵ هزار نفر از مشمولین ماده ۳۸ از سال ۱۳۹۱ تا پایان سال ۱۳۹۹ همچنان از بنیاد طلب دارند بیش از ۲۰ هزار نفر از این عزیزان حتی نیمی از معوقاتشان را هم دریافت نکرده اند، شاید بهتر باشد حداقل بخشی از این همایشها و گردههماییهای تشکلهایی مانند جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و یا جمعیت جانبازان صرف درخواست پرداخت مطالبات جامعه ایثارگری شود تا تحلیل تحولات سیاسی منطقه و جهان و شعار سیاسی سر دادن
در پایان باید به این نکته اشاره کنیم که قصد ما به هیچ وجه انکار تلاشهای بسیاری از این تشکلها که خالصانه بدنبال مطالبات جامعه ایثارگری هستند نیست و هدف ما تنها در و دلی دوستانه و انشاالله سازنده از تشکلهایی است که بیشتر فعالیتهایشان بوی جناحی میدهد و تقاضای ما از تشکلهایی که نام ایثارگران و جانبازان را یدک میکشند اینست که بیشتر به فکر این عزیزانی باشند که به نامشان بودجه گرفته میشود. با دشوارتر شدن شرایط اقتصادی و معیشتی جامعه ایثارگران، مسئولیت همه نهادهای انقلابی و به خصوص نهادی مرتبط با ایثارگران و جانبازان بیشتر می شود و به انجام نرساندن این مسئولیت قطعا از بالاترین گناهان خواهد بود.