پس از رسانهای شدن نوار مربوط به جلسه آذر ۶۳ ، شاهد واکنشهای مختلفی به صحبتهای سرداران شهید سپاه و پاسخ سردار رضایی بودیم. ما نیز در مورد این تحولات مطلبی را منتشر کردیم. در این میان، بیشک صحبتهای سردار حسین نجات در مورد فرماندهان حاضر در جلسه مذکور، یکی از بحث برانگیز ترین و غیرقابل حضمترین واکنشها بود. با وجود اینکه که ما در صدای مدافعان به آزادی بیان در ارتباط با روایات جنگ تحمیلی و آرمانهای شهدا و تمایلات متفاوت اجتماعی-سیاسی آنها اعتقاد داشته و همیشه در پی انتشار دیدگاههای متفاوت هستیم، اما بیاحترامی به شهدا خط قرمز ماست و توهین به آنها را از سوی هیچ مرجع و فرماندهی نمی پذیریم.
اینگونه بیاحترامیها به شهدا، تنها باعث دلرنجی جامعه ایثارگران و خانواده شهدا میشود که باید هم از دشمن دشنام بشنوند و هم از خودیها. فحاشی به شهدایی که تنها به علت اختلاف نظر با یک جریان، فریب خورده نامیده می شوند جز سرخوردگی نیروهای خدوم نظام ندارد. همکنون هم منتقدین صالح در بدنه نیروهای مسلح، با برچسب فریب خورده، حذف و سانسور می شوند که متاسفانه اینگونه برخوردها شایسته نظام اسلامی نیست.
سردار نجات در بخشی از صحبتهای خود که بازتاب زیادی هم در رسانهها و شبکههای اجتماعی داشت آن دسته از منتقدین را که بسیاری از آنها در طی عملیاتهای بعدی به درجه رفیع شهادت نائل آمدند، «فریب خورده» خواند. جانشین قرارگاه ثارالله تهران با دو دسته کردن مخالفان و آنها را خائن و یا فریب خورده خواندن، گفت: «طیف اکبر گنجی و اینها که سنجیده کار نفاق را انجام میدادند، همین الان هم در خارج از کشور با رسانههای بیگانه همکاری میکنند ولی جریانی که فریب خورده بودند، شهید شدند.»
واقعا در خوشبینانهترین حالت چه برداشتی میتوان از صحبتهای سردار نجات داشت؟ آیا کسانی را که به خاطر دفاع از ناموس و جان مردم و در راه اسلام و انبیاء به جبههها رفتند میتوان فقط به خاطر داشتن اختلاف نظر با فرمانده کل سپاه و یک جریان سیاسی خاص، فریب خورده نامید؟ چه کسانی فریب خورده هستند؟ برخی از مسئولین امروز ما که برای از دست ندادن پست و مقام و درجه به هرکاری دست میزنند یا شهدایی مانند شهید رستگار، شهید بهمنی، و شهید غلامی که بدون هیچ چشم داشتی و حتی پس از عزل شدن از فرماندهی داوطلبانه و به عنوان سرباز صفر خود را در مقابل تیر و تانک دشمن بعثی قرار دادند؟
سردار نجات باید بدانند که برخی از کسانی که در آن جلسه به محسن رضایی به خاطر یارکشیهای سیاسی و اینکه چرا وی چهرههای کاربلد و نظامی را کنار گذاشته و دوستان خود را به مسئولیتهای مهم سپاه سپردهاند، انتقاد کردند، از شجاعترین و دلسوزترین فرماندهان سالهای آغاز جنگ بودند. آیا تنها به دلیل اعتراض عده ای به نقش حسین طائب و محسن رضایی در واسطه شدنشان برای نفوذ یک جریان سیاسی در نیروهای مسلح باید آنها را در اردوی دشمن قرار داد؟ نکته جالب اینجاست که همین سردار نجات که امروز از امام راحل مایه میگذارند در حذف سپاهیان منتقد نقش بسزایی داشت و چه راحت هم شهدای منتقد را «فریب خورده» مینامند.
همانطور که امروز هم شاهد برخی نارضایتیها و اختلاف نظرها در بدنه سپاه و ارتش هستیم، آنروزها هم بودیم و اگر ما امروز صدای منتقدین را نشنویم، آیا این بهترین سرمایههای نظام، به هدر نخواهند رفت؟ آیا این کوتاه نظریها، دوستان نظام را در مقابل هم قرار نخواهد داد؟ ما پیشتر هم گفته بودیم، باید تلاش کنیم تا در تمام نهادهای دولتی و بخصوص نظامی صدای منتقدینی که دلسوز و وفادار به نظام هستند شنیده شوند و اگر از جریان جلسه آذر ماه ۶۳ درس نگیریم و به موضوع با نگاهی سیاه و سفید بنگریم، مطمئنا دچار اختلاف و شکاف بیشتر در نیروهای مسلح خواهیم شد.