اخیرا حساب توئتری منسوب به سردار عزیز جعفری پستی در خصوص نقش شهید سردار سلیمانی در جریانات مقابله با فتنه ۷۸ و ۸۸ منتشر کرد که با واکنش تعجب برانگیزی از سوی سخنگوی سپاه مواجه شد. فرمانده سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در توئیت خود عنوان کرده که در جریان فتنههای ۷۸ و ۸۸، حاج قاسم در قرارگاه ثارالله حاضر میشد و در صحنه مقابله با ضدانقلاب در کف خیابان بود و اقدامات موثری را برای کنترل ناامنی و آشوبها انجام میداد…ساعاتی پس از انتشار این توئیت، سردار شریف، سخنگوی سپاه صحت محتوی توئیت مذکور را تکذیب کرد و گفت حاج قاسم مسئولیت و حضوری در قرارگاه ثارالله نداشته است.
به نظر میرسد که اظهارات سردار شریف ناشی از واکنشهای منفی (بخوانید جنگ روانی) بوده که توئیت سردار جعفری در میان عناصر ضدانقلاب و معاند در شبکههای اجتماعی برانگیخته است. شایسته بود روابط عمومی سپاه بجای نفی سخنان سردار عزیز جعفری، به طور تفصیلی از ریشههای فتنه ۷۸ و به طور خاص فتنه ۸۸ سخن میگفتند و مخاطبان را توجیه میکردند که چرا و چگونه این فتنه شکل گرفت و چگونه بیتدبیریهای دولتهای خاتمی و احمدینژاد کار را به جایی رساند که شخصیتی همچون حاج قاسم مجبور به ورود به ماجرا شد تا فتنه ابعاد جدیدی پیدا نکند.
متاسفانه نحوه برخورد روابط عمومی سپاه با توئیت سردار جعفری این شبهه را ایجاد کرده که گویی یک نوع تقابل در داخل نیروهای سپاه وجود دارد. در اینجا بحث ما این نیست که آیا اصلا تقابلی در داخل نیروهای سپاه وجود دارد یا نه، و آیا اظهارات سردار جعفری در شرایط کنونی از سر تدبیر بوده یا نه. بلکه بحث ما این است که اکنون که چنین توئیتی از سوی فرمانده سابق سپاه منتشر شده، چرا روابط عمومی سپاه بهطور انفعالی و دستپاچه عمل کرده و به نوعی بازی خورده و اسیر عملیات جنگ روانی عناصر معاند شده است. متاسفانه در ابتدا، برخی از عزیزان روابط عمومی حتی از امکان جعلی بودن حساب سردار جعفری سخن گفتند که البته خبرگزاری فارس از طریق کانال رسمی تلگرامی خود جعلی نبودن حساب توئیتری سردار عزیز جعفری را تائید کرد. اینگونه برخوردهای انفعالی تنها باعث وهن سپاه مقدس جمهوری اسلامی ایران می شود.
حتی به فرض اینکه تقابل در داخل نیروهای سپاه وجود داشته باشد، باز هم در اصل ماجرا فرقی حاصل نمیشود و روابط عمومی سپاه به جای نفی اظهارات سردار جعفری، باید از ریشهها و عوامل فتنههای مذکور سخن میگفت و نشان میداد که ورود کسی همچون حاج قاسم و سپاه ولایت به میدان مقابله با فتنه، نتیجه یک رشته اشتباهاتی بوده که هیچ ارتباطی به حاج قاسم نداشته است. این سوءمدیریتهای دولتهای مختلف (از خاتمی گرفته تا روحانی) بوده که باعث می شود سربازان خط مقدم دفاع از نظام و ولایت در برهههای مختلف تاریخی مجبور شوند برای حفظ امنیت و کیان کشور به صحنه آشوبهای داخلی کشور ورود کنند.
نیروهای سپاه بیش از هرکس نسبت به خود سختگیرند و بحث زوایای اخلاقی ورود نیروهای برونمرزی سپاه به درگیریهای داخلی، موضوعی بوده که بین خود بچههای سپاه مطرح بوده. البته در یک شرایط ایدهآل، مقابله نیروهای قدس با آشوبهای خیابانی در داخل کشور قابل قبول نیست و از لحاظ شرعی و اخلاقی هم توجیهی برای آن وجود ندارد. ولی باید توجه داشت که ورود نیروهای برون مرزی سپاه به حوزه آشوبهای داخلی، در واقع آخرین زنجیره از اتفاقاتی است که رخ داده و این نیروها چارهای جز ورود نداشتهاند زیرا امکان زیادی وجود داشته که فتنه ابعاد تازهای پیدا کند. اگر مسئولان کشور در وزارتخانهها و مجلس به وظیفه خود عمل می کردند، اصلا فتنهای بروز نمیکرد یا در نطفه خفه میشد و لازم هم نمی شد که نیروهای مخلص سپاه قدس وارد میدان شوند. حضور سردار سلیمانی و سپاه ولایت در مقابله با فتنه ۸۸ و ۷۸ هم با همین پیش زمینه قابل درک است و این چیزی است که ای کاش سردار شریف به آن اشاره میکرد.
همین استدلال را ما در مقاله «مدافعان حرم، قربانی مضاعف بیتدبیریها» هم مطرح کردیم و تاکید نمودیم که ورود عزیزانی همچون شهید ابراهیمیها در مقابله با آشوبهای خیابانی آبان ماه، چیزی جز فداکاری این عزیزان نبوده و ایرادات و انتقادات را باید متوجه سوءمدیریت مسئولان دولتی کرد که باعث شدهاند سطح مشکلات معیشتی به آشوبهای خیابانی بکشد. اگر این سوءمدیریتها نبود، سربازان ولایت که خود منتقد و قربانی سیاستهای دولت روحانی بودند مجبور به پرداختن بهاء برای سیاستهای همین دولت نمیشدند.
در فتنه ۸۸، زمانی نیروهای سپاه و بعد از آن حاج قاسم و نیروهای قدس وارد میدان شدند که ابعاد فتنه بسیار وسیع شده بود و دیگر همه نیروهای دلسوز انقلاب باید وارد می شدند. البته الان پس از گذشت یک دهه میتوان دید که چگونه نیروهای مخلص سپاه قربانی بیتدبیریهای دولت و نیروهای به اصطلاح اصلاحطلب شده بودند. اگر بیتدبیریهای دولت وقت نبود و اگر جنگ روانی اصلاحطلبها با به کارگیری رهنمونهای رهبری زودتر خنثی میشد، اصلا چنین فتنهای بوجود نمی آمد و لازم هم نمیشد که سپاه ولایت به مسئله ورود کنند. متاسفانه اکنون کسی آن سوءمدیریتها و بیتدبیریها را به یاد ندارد و روابط عمومی سپاه هم با بازی خوردن از جنگ روانی دشمن، ابتکار عمل را از دست میدهد.
در آخر باید به طور خلاصه گفت که برای اینکه روابط عمومی سپاه بازی توطئهها و جنگ روانی دشمن را نخورد، اولا باید هماهنگ عمل کند و ثانیا نباید وارد عکسالعملهای انفعالی شود. جا داشت سردار شریف هماهنگیهای لازم را با سردار جعفری انجام میدانند تا خوراکدهی تبلیغاتی به دشمن صورت نمیگرفت. متاسفانه این اولین مورد از عدم هماهنگیها و بازی خوردنهای روابط عمومی نیست. پیشتر هم سایت صدای مدافعان در خصوص واکنش روابط عمومی سپاه نسبت به اظهارات سردار قربانی انتقاداتی را مطرح کرده و تاکید نموده بود که باید هماهنگی بیشتری در میان عزیزان مسئول در سپاه وجود داشته باشد تا اختلافات درون سازمانی بهتر سازماندهی شود. یادمان باشد که نباید مرعوب واکنشهای منفی رسانههای اجتماعی معاندان و جنگ روانی دوست نماها شویم و اگر با هماهنگی و اطمینان به نفس عمل کنیم و ریشههای فتنه را به درستی توضیح دهیم، مردم هم با ما همراه خواهند شد.