هیچ افتخاری برای یک سرباز وطن بالاتر از شهادت نیست. سردار سلیمانی با عزت زندگی کرد و به بهترین نحو ممکن، یعنی شهادت، به دیار ابدی شتافت. وی تمام عمر خود را برای اسلام و ایران اسلامی گذاشت و با شهادت خود نیز درخت انقلاب را آبیاری کرد. حالا با گذشت حدود یک ماه از هجرت سردار، وقت آن رسیده تا چگونگی شهادت وی را بررسی کرده تا برای جلوگیری از این چنین عملیاتهایی علیه سرداران نظامی و مقامات کشورمان ببینیم چه کوتاهیهایی در این زمینه انجام شده. آیا واقعا عدم هماهنگی و کوتاهی از سوی برخی در تیمهای حفاظتی سپاه بوده و آیا علم به اینکه سردار سفرهای زیادی در سالهای اخیر به عراق و سوریه و دیگر کشورهای منطقه داشتند، خطایی در پیشبینی چنین عملیاتی صورت گرفته؟
عملیاتی که منجر به شهادت سردار شد توسط هواپیماهای بدون سرنشین در نیمه شب اجرا شد و این در حالی بود که سردار شهید در بازگشت از دمشق با هواپیمایی وابسته به خطوط هواپیمایی اجنحه الشام بودند که ۱۱ شب در فرودگاه بغداد به زمین نشسته بود. بنابر گزارشهای منتشر شده در همان ساعات آغازین، و بر خلاف برخی شایعات، شهید المهندس همراه شهید سلیمانی در سفر نبودند بلکه به استقبال ایشان رفته بودند و به احتمالا بسیار قوی این حمله با همدستی عدهای نفوذی در فرودگاه بغداد و در پی بیتوجهی برخی در تیمهای امنیتی انجام شده است. درحالی که بازار شایعات در روزهای اولیه داغ بود، بسیاری از رسانه های عراقی فرضیه اطلاع یافتن دشمن از حضور سردار سلیمانی را از طریق برخی نزدیکان ابومهدی المهندس و ازطریق عدهای در حشد الشعبی، قویتر می دانستند.
با وجود اینکه مطبوعات و رسانهها با توجه به پس لرزههای شهادت سردار زیاد به موضوع چگونگی شهادت وی و شبهات و برخی شایعات دیگر خیلی نپرداختند، واقعیت این است که اینکه در آن شب کذایی چه اتفاقاتی رخ داد و چه کسانی مسئول حفاظت و امنیت تیم اعزامی به عراق بودند اهمیت بسزایی دارد. در همین ارتباط البته سردار حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه در گفتگویی در خصوص جزئیات شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی اظهاراتی داشت که قابل تامل است. وی گفت «برای ما عجیب بود چراکه در حال رصد کردن بودیم و تعداد زیادی هواپیما با مهمات سنگین بلند شد، اما نمیدانستیم برنامه شان چیست، دیدیم که هواپیماها بعد از بلند شدن شروع به سوختگیری کردند و هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی بالای منطقه بود که عمدتا از علی السالم کویت بلند شده بودند.» سردار حاجیزاده همچنین گفته بود که «همزمان هلیکوپترهایی نیز از پایگاههای داخل عراق مانند التاجی و عینالاسد به پرواز درآمدند و به طور کلی ۴-۵ پایگاه درگیر این عملیات بودند. اتفاقات را ما رصد میکردیم و میدیدیم اما نمیدانستیم برنامه آنها چیست».
با نگاهی عمیقتر به اظهارات سردار حاجیزاده میتوان صحبتهای ایشان را به چند نکته مهم تقسیم کرد. اول اینکه به گفته وی نیروهای سپاه «در جریان تحرکات بیشتر آمریکاییها در فرودگاه عراق قرار داشتند» و اینکه از برنامه آمریکاییها باخبر نبودیم اما شاید مهمترین نکته این بود که حتی «نمی دانستیم سردار سلیمانی قصد فرود در فرودگاه بغداد را دارد.» بر اساس نکات فوق، میتوان دو نتیجه گیری کرد. در وهله اول اینکه برخی از نیروهای سپاه حرفهای و طبق پروتکلهای خود سپاه عمل نکردهاند. چون اگر چنین بود اولا با توجه به رویدادهای روزهای پیش از آن عملیات و تنشهای موجود در آن مقطع، باید به تحرکات آمریکاییها و اینکه این تحرکات به چه معنی بوده توجه بیشتری میشد و ثانیا باید با سردار سلیمانی و یا هر مقام ایرانی دیگری هماهنگی می شد که در فرودگاه بغداد نشینند.
عدم پاسخ شفاف به این شبهات قابل قبول نیست زیرا نباید خطاهایی که پیش آمده تکرار شود. به قول معروف کسانی که از اشتباهات خود درس نمی گیرند، آن اشتباهات را تکرار می کنند. ما هم برای اینکه در آینده دچار این خطاهای اطلاعاتی – عملیاتی نشویم باید به بررسی دقیق عملیات و شکافها اطلاعاتی و ضعفهای عملیاتی خود و عدم هماهنگیهایی که صورت گرفته بپردازیم تا چنین ضربه سنگینی در آینده به ما وارد نشود.