اکثر قریب به اتفاق مدافعان حرم از خانواده شهدا و ایثارگران هستند. در این میان فرزندان تعداد اندکی از سرداران و فرماندههان هم حضور دارد که نشان دهنده ادامه فرهنگ ایثار و شهادت در میان برخی از خانوادههای مقامهای ارشد سپاه است. برخی از این عزیزان به درجه رفیع شهادت هم نائل آمدهاند. ولی سوال اینجاست که چرا نسل دومیهای سپاه، حضور پررنگی در عرصههای دفاعی و جهادی ندارند؟ و یا اگر دارند، چرا افکار عمومی در جریان حضور آنها نیست؟ و چرا مردم عادی فرزندان سرداران سپاه را با واژههای دشمن شاد کنی همچون «آقا زاده سپاهی» و «ژن خوب سپاهی» خطاب می کنند؟
برخی سوالاتی مطرح میکنند که گویا انتظار داشتند تمام فرزندان مقامات و فرماندههان ارشد راه پدرهایشان را ادامه دهند و برخی نیز ادعا میکنند تعداد فرزندان سردارانی که بدون رانت در سپاه پیشرفت کردهاند و یا در میان عزیزان مدافع حرم بودهاند بسیار ناچیز است. متاسفانه بسیاری از اینگونه انتقادات از سر غرض و دشمنی طرح می شود ولی بخشی از انتقادات هم به علت کم کاری خود نسل دومیها می باشد.
در بررسی این موضوع باید چند نکته را در نظر داشت. اول اینکه در بسیاری از مواقع فرزندان فرماندههان سپاه و ارتش که در ادامه راه پدر قدم بر میدارند تا زمانی که به مقام والای شهادت نائل نیامدهاند کمتر از آنها صحبت میشود و هویت آنها میان مردم جامعه کمتر آشکار میشود که این امر احتمالا به علت ملاحظات امنیتی است. البته مواردی نیز همچون مورد فرزند سردار عزیز جعفری وجود دارد که هرچند در سپاه خدمت میکنند ولی بیشتر به کارهای فرهنگی مشغولند و عملا وارد حوزه اصلی فعالیت سپاه و نیروهای مسلح نشدهاند. متاسفانه اینگونه حضور فرزندان سپاهیان نتیجهای معکوس در ذهنیت همدورهایهای آنها گذاشته و این سوال را مطرح کرده که اگر این افراد فرزند پرسنل ارشد نبودند آیا باز هم پست شغلی کنونی خود را تصاحب می کردند و با سرعت به مقام مدیریت و ریاست می رسیدند؟
به هر حال باید توجه داشت که در نبود پوشش خبری مناسب، شایعات قوت می گیرد و از همین رو است که مردم از واژههایی همچون «آقا زادههای سپاهی» و «ژن خوب سپاهی» استفاده می کنند و عملا با دشمن همراه می شوند. متاسفانه در این خلاء خبری، مواردی مانند شهید مدافع حرم روحالله قربانی، فرزند مرحوم سردار داود قربانی، و یا شهید مدافع حرم مرتضی عبداللهی، پسر سردار مصطفی عبداللهی (فرمانده تخریب نیروی دریایی سپاه در دوران دفاع مقدس) آنچنان که باید و شاید پوشش خبری پیدا نمی کنند. نبود اطلاعرسانی مناسب در مورد این شهدای گرانقدر را مقایسه کنید با میزان پوشش خبری که در شبکههای اجتماعی در خصوص شایعه حضور پسر سردار عبداللهی با یک خانم بی حجاب در روسیه صورت گرفت. به راستی چرا این میزان تفاوت وجود دارد؟ و به راستی چرا مردم عادی به این راحتی و در واقع با یک نوع اشتیاق اینگونه اخبار را باور می کنند؟
در پایان باید یادآور شد که شکاف بین نسلی امری طبیعی و معمول است و سرداران سپاه و فرماندهان ارتش هم از این قاعده مستثنی نیستند. هرچند که رفع کامل این مشکل غیر ممکن است ولی با کار فرهنگی و تربیتی می توان تا حدی از شکاف بین نسلی کاست. در این میان صداوسیما و رسانههای ملی نقش موثری دارند تا با انعکاس اخبار صحیح مربوط به برخی از این عزیزان و شفافسازی بیشتر شبههای ایجاد شده را از بین ببرند.