جمعه گذشته بود که جنبش عصائب أهل الحق خبر شهادت دو تن از اعضایش را در استان میسان در جنوب عراق تایید کرد. جنبش شیعه عصائب در بیانیهای اعلام کرد که وسام العلیاوی، رئیس دفتر عصائب أهل الحق در استان میسان به همراه برادرش عصام العلیاوی در حمله افراد مسلح به شهادت رسیدند. خوشبختانه بر اساس گزارشها ، بنظر میرسد که نیروهای ویژه عصائب موفق شدهاند که قاتل شهید العلیاوی را دستگیر کنند ولی نکته اسف بار اینجاست که اکثر افراد در دو طرف درگیری شیعه هستند و خشونتها علیه گروههایی که به طور تاریخی به ما نزدیک بودهاند افزایش می یابد. سوالی که برای ما در ایران باید مطرح باشد این است که چگونه می توانیم از این برادرکشیها و خون ریزیها جلوگیری کنیم و در ضمن چگونه میتوانیم طوری عمل کنیم که آتش خشم عراقیها، دامان ما را نگیرد؟
متاسفانه درگیرها در استانهای شیعه نشین عراق ادامه دارد و تحلیل یک پارچهای هم از علت اصلی گسترش آشوبها وجود ندارد. حمله به نیروهای حشدالشعبی و اعتراضات ضد ایرانی اما بسیار ناگوار و ناامیدکننده است. برخی علت اصلی آشوبها را توطئههای خارجی می دانند و برخی در ایران، عراقیها را متهم به نمک نشناسی و فراموش کردن کمکهای ما می کنند، ولی باید مراقب بود که با اینگونه تحلیلها، دچار سادهنگری نشویم و اصل مشکل که فساد عمیق در دستگاه دولتی عراق است را نادیده نگیریم. در واقع فساد دولتی در عراق نارضایتیهای گستردهای را میان اقشار مختلف – چه شیعه و چه سنی – ایجاد کرده و البته فتنه گران هم از همین خشم فروخورده مردم استفاده میکنند و این خشم را به سمت گروههای مختلف سوق می دهند. در این میان، ورود حشدالشعبی به حوزه سیاسی هم باعث بغرنج تر شدن موضوع شده و متاسفانه باعث شده که این گروه هم بیش از گذشته هدف خشم مردم قرار بگیرد.
علاوه بر توطئههای خارجی، برخی در عراق معتقدند که ریشه درگیرها، دشمنیها میان گروههای شیعه و دعواهایی است که از سوی جریانهای نزدیک به مقتدی صدر هدایت شده. گزارشها حاکی است نماینده ائتلاف سائرون که رهبری آن را مقتدی صدر برعهده دارد، پس از شهادت برادران العلیاوی به قتل رسیده است. سوای اینکه تا چه میزان افراد نزدیک به مقتدی صدر در افزایش آتش خشم مردم علیه حشدالشعبی مقصر هستند، باید توجه داشت که نفس اینکه بسیاری در عراق بر دست داشتن صدریها در ناآرامیها تاکید می کنند، نشان از بحرانی بودن وضعیت دارد. در همین حال به علت نزدیکی حشدالشعبی به ایران، گروههایی که پروژه ایران هراسی را پیگیری می کنند، کمال استفاده را از وضعیت کنونی می برند و آب به آسیاب دشمنان می ریزند.
حملات علیه حشدالشعبی و گروههای نزدیک به ما نمیتواند کاملا تصادفی باشد و در این میان، شایعاتی که بین مردم پخش می شود هم هدفمند است. زمانی که اعتراضهای مردمی به جلوی دفتر سازمان بدر در دیوانیه رسید و دفتر بدر به آتش کشیده شد، گفته شد که ۱۲ جنازه کشف شده است که البته خبر خیلی مشکوکی بود. در ضمن برخی منابع درعراق، میگویند که سازمان بدر، صدریها را مسئول این حمله می داند. در مقابل، بسیاری از تحلیلگران در عراق تاکید می کنند که این حمله دقیقا از پیش برنامه ریزی نشده بوده و اقدامی سمبلیک بوده تا مردم خشم خود را از اوضاع کشور و نارضایتی از ارتباط گروههای نظامی با ما نشان دهند. حمله و آتش کشیدن خانه قاسم الاعرجی که از نمایندگان بدر در مجلس عراق است و همچنین قتل فجیع عقیل ابورغیف نیز در همین راستا تحلیل شده.
هنوز نمی توان به تحلیل کاملا دقیقی از وضعیت عراق رسید ولی در یک نگاه کلی می توان گفت که گروههایی همچون حشدالشعبی به علت ورود به سیاست مورد خشم و غضب مردم قرار گرفتهاند. گزارشهای مختلف حاکی است علاوه بر دفاتر سازمان بدر، مقر دیگر گروههای شیعه همچون کتائب سید الشهداء (ع)، سرایا الخراسانی، مجلس اعلای اسلامی عراق، حزبُ الدّعوهٔ اسلامی هم هدف قرار گرفتهاند (برای اطلاعات بیشتر می توانید به این لینک و این لینک و این لینک مراجعه کنید).
حالا سوالی که برای ما طرح میشود این است که ما چه موضوعی در قابل تحولات در عراق باید بگیریم؟ متاسفانه رسانههای ما در داخل، نگاه واقع بینانهای به تحولات عراق ندارند و تمامی اغتشاشات به حضور عدهای نفوذی و عوامل بیگانه ربط می دهند (برای مثال به این لینک و این لینک مراجعه کنید) هرچند نمیتوان توطئهها و نقش نفوذیها را منکر شد، ولی نباید خشم واقعی و فروخورده مردم را نیز انکار کرد و باید مراقب بود که این خشم، ما را هدف قرار ندهد. همانطور که پیشتر هم در «صدای مدافعان» نوشته بودیم، ما فداکاریهای زیادی در منطقه عراق و شام کردهایم ولی در همین حال، حضور پررنگ ما در عراق، همچون یک چاقوی دو لبه عمل میکند و ضمن ایجاد امنیت در این کشور، یک نوع حساسیت را هم نسبت به ما ایجاد نموه است. اکنون برخی در عراق این احساس را دارند که ما نگاهی برتری جویانه به آنها داریم و گویی که کشورشان را اشغال کردهایم. این ذهنیت و رویحه بچههایی که در عراق و شام جنگیدند نبوده و نباید آرمانهای این عزیران با جاه طلببیهای برخی سیاستمدارن ایرانی و عراقی زیر پاگذاشته شود.
اظهارات بسیاری از چهرههای سیاسی و اجتماعی عراق که ما را به دخالت در امور داخلی کشورشان متهم میکنند، تصویر واقع بینانه تری به ما می دهد. اگر این اظهارات را در کنار حملات اخیر به مراکز گروههای نزدیک به ایران قرار دهیم، میتوانیم درک درستتری از ذهنیت و روحیه عراقیها نسبت به حضور ایران پیدا کنیم. البته توطئههای دشمنان در راستای ایجاد دشمنی میان دو ملت ایران و عراق را نمی توان نادیده گرفت، ولی به هر حال ما باید مراقب باشیم که این احساس در عراقیها تقویت نشود که در حال کنترل دولت و یا گروههای نظامی این کشور هستیم. ما در کنار مردم عراق علیه تکفیر و ترور مبارزه کردیم، برای مردم عراق نه برای حمایت از دولت یا گروههای نظامی یا شبه نظامی خاص.