بیست و هفتم مهرماه امسال مصادف است با اربعین حسینی. روزی که یادآور حماسه بزرگ کربلا و یادگار فداکاریهای یاران سیدالشهدا (ع) است. اما اینجا میخواهیم یادی کنیم از حماسه دیگری که ۳۷ سال پیش در چنین روزهایی در نواحی جبهه شمالی سلیمانیه آغاز شد. این حماسه همان عملیات والفجر ۴ نام دارد که برخی از آن با عنوان حماسه بزرگ جبهه شمالی نیز یاد میکنند. عملیات والفجر ۴ که با پیروزی رزمندگان اسلام خاتمه یافت از حیاتیترین عملیاتهای دوران جنگ تحمیلی بود و یکی از دلایلی که همچنان از آن به عنوان یک عملیات مهم یاد میشود، جدا از ضربههای مهلکی که به ارتش بعثیهای جنایتکار وارد شد، استفاده بعثیها از سلاحهای شیمیایی بود. اکنون ما ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای والفجر ۴، باید مراقب بازماندگان و جانبازان شیمیایی آن عملیات هم باشیم که متاسفانه اکنون خود و فرزندانشان با مشکلات فیزیکی و روحی فراوانی دست و پنجه نرم میکنند.
یکی دیگر از نکات جالب و تامل برانگیز این عملیات، همکاری تنگاتنگ نیروهای ما با نیروهای کرد و گروه پیشمرگه بود که در پیروزی نیروهای ما در این عملیات نقش بسزایی داشتند و در کنار شهدا و جانبازان ما، صدها شهید دادند. در حالی که نیروهای مناطق کردنشین عراق در چند عملیات دیگر نیز در کنار نیروهای ایرانی جنگیده بودند، عملیات والفجر ۴ از این زاویه، یکی از بارزترین عملیاتها بود. این نکتهای است که یادآوری آن در این روزها که کردها در سوریه مورد حمله بیرحمانه ارتش ترکیه قرار گرفتهاند، بسیار ضروریست. باید به همه مسئولان یادآوری کرد که در روزهای سخت جنگ، بسیاری از برادران کرد ما در کنار ما در مقابل بعثیها جنگیدند و همچون رزمندگان ما، هدف سلاحهای شیمیایی بعثی قرار گرفتند.
عملیات والفجر ۴ در سه مرحله و با هدف وصل بلندیها به یکدیگر در خط خودی، از روز ۲ مهرماه ۶۲ به مدت ۳۳ روز در منطقه جبهه شمالی سلیمانیه و پنجوین انجام شد. حمله ساعت ۲۴ و با رمز یا الله … با الله … یا الله، در منطقهای به وسعت صدها کیلومتر مربع آغاز شد. نیروهای ایرانی و گردانهای پیشمرگه در دو محور بانه و بلندیهای لری، گرمک ، کنگرک و در محور مریوان و بلندیهای پنجوین به نام زله ، مارو و خلوزه به پیشروی پرداختند. در مرحله دوم پس از گذشت دو روز از مرحله نخست، بلندیهای سورن و کانی مانگا و چندین نقطه دیگر آزاد شد، اما بر اثر پاتکهای دشمن روی قلههای کانی مانگا، برخی از مناطق دست به دست شد و نهایتا در اشغال دشمن باقی ماند.
مرحله سوم عملیات روز ۲ آبان ماه ۶۲ به اجرا درآمد. سپاه پاسداران تنها با ۲۵ گردان وارد عمل شد و در مجموع ۱۰۰۰ کیلومتر مربع شامل ۳۰۰ کیلومتر مربع از اراضی ایران و ۷۰۰ کیلومتر مربع از اراضی عراق آزاد شد و معابر نفوذی گروهکهای نفوذی ضد انقلاب به داخل ایران در دره شیلر مسدود گردید. این عملیات را هشت تیپ و دو گردان از سپاه و یک لشکر پیاده از ارتش به انجام رساندند. فرآیند این عملیات، تصرف پیشرفتگی دشت شیلر، شهر و پادگان پنجوین و گرمک عراق و تسلط بر ۱۳ شهر و روستای عراق، همراه با ۱۹۰۰۰ تن کشته و زخمی و اسیر و نابودی دهها گردان و گروهان کماندویی و مخصوص دشمن بود. دستاورد دیگر این عملیات خارج ساختن شهر مریوان از زیر دید و تیر دشمن و فراهم سازی مقدمات عملیات بعدی در استان سلیمانیه عراق بود. همانطور که در بالا اشاره شد، نیروهای کرد پیشمرگه نقش مهمی در این پیروزیها ایفا کردند.
جدا از اهمیت نظامی و استراتژیک این عملیات و همکاری نیروهای مناطق کردنشین عراق، این عملیات بٌعد مهم دیگری نیز داشت و آن استفاده سلاحهای شیمیایی توسط رژیم بعثی بود. اگر بخواهیم نگاهی خلاصه به تاریخچه استفاده از سلاحهای شیمیایی بیاندازیم باید عنوان کنیم که برای اولین بار در جنگ جهانی اول بود که جنگافزارهای شیمیایی از نوعی گاز خردل به عنوان سلاح جنگی مورد استفاده کردند. علیرغم قراردادهای بینالمللی مبنی بر منع استفاده از این گازها، صدام حسین به کرات از این سلاح مرگبار استفاده کرد که یکی از این موارد در عملیات والفجر ۴ بود. علاوه بر به شهادت رسیدن صدها تن از نیروهای ما، بسیاری از عوارض حاد و مزمن سلاحهای شیمیایی متوجه مجروحین ناشی از والفجر ۴ شد.
با گذشت نزدیک به چهار دهه، داستان استفاده از سلاحهای شیمیایی در عملیات والفجر ۴ هنوز تمام نشده و امروز طبق آمار منتشر شده از سوی دبیر حمایت از جانبازان شیمیایی ایران، بیش از ۶۰ هزار نفر به طور رسمی در صد جانبازی گرفتهاند. در میان این تعداد صدها بازمانده از عملیات والفجر ۴ هستند که همچنان پس از گذشت سی و هفت سال، مشکلات تنفسی و عوارض پوستی عمده دارند. متاسفانه از این عزیزان کمتر در رسانهها میشنوید و میخوانید.
یکی از واقعیتهای تلخ جانبازان شیمیایی دفاع مقدس این بود که بسیاری از آنها پس از بازگشت از جنگ تشکیل خانواده دادند و سالهای بعد صاحب فرزند شدند. در بسیاری از این موارد فرزندان این دلاوران از پدران خود مشکلات مربوط به عوارض شیمیایی شدن را به ارث بردند و با مشکلات فیزیکی بسیار و حمایت ناچیز دولت زندگی میکنند.
در برخی از موارد نیز و با گذشت زمان و بروز نشانههایی از بیماری در میان فرزندان این جانبازان، آنها که به دنبال تعیین درصد جانبازی شیمیایی خود نبودند به دنبال تامین هزینههای درمانی خود و فرزندانشان، در پیچ و خمهای اداری بنیاد شهید گرفتار شدند و آنهایی که اسناد لازم برای اثبات شیمیایی بودن خود داشتند توانستند از خدمات نسبتا بهتری در مقایسه با دیگران بهره مند شود اما، باز هم این فرزندان جانبازان شیمیایی بودند که به دلیل نبود سازوکارهای قانونی، با وجود جانبازی که از بدو تولد با آنها همراه بودند بیسر و صدا به زندگی خود ادامه می دهند. در کنار چالشهای مربوط به مشکلات ناشی از شیمیایی شدن، مشکلات مالی و عدم دسترسی به امکاناتی مانند تهیه دارو، که تحریم و بحران ارزی سالهای اخیر بازارش را محدودتر از قبل هم کرده، یکی از بزرگترین معضلات موجود برای این عزیزان بوده و است.
طبق خبری منتشر شده توسط خبرگزاری تابناک، برخی ارزیابیها حاکی از آن دارد که در زمان جنگ تحمیلی حدود ۴۰۰ هزار نفر در معرض گازهای شیمیایی و در مناطق بمباران شیمیایی بودهاند که افرادی که دارای علائم مصدومیت بودهاند به مراکز درمانی مراجعه کرده و برخی از آنها تحت مداوا قرار گرفته و بسیاری نیز در سالهای اخیر به شهادت رسیدند. اما در میان بازماندگان، بسیاری مورد بیلطفی بنیاد و مسئولین قرار گرفتهاند تا حدی که به گفته بسیار از این عزیزان و خانوادههای آنها، دیگر به بنیاد مراجعه نمیکنند چون دلسرد شدهاند.
در پایان اما سوالی را که سال گذشته در یکی از مقالات منتشر شده در صدای مدافعان مطرح کردیم را باز هم تکرار کنیم به امید اینکه در دولت و میان مسئولین بنیاد شهید و دیگر ارگانهای مربوطه گوش شنوا و چشم بینایی باشد که شاید به مسائل و مشکلات جانبازان شیمیایی رسیدگی کنند. واقعا جانبازانی که تا پای شهادت پیش رفتهاند و از جان و مال خود برای دفاع از کشور گذاشتهاند، چرا باید تاوان بیبرنامگیها و سوءمدیریتهای بنیاد شهید و دیگر نهادهای مربوطه را بدهد؟ چرا حاکمیت به هیچ وجه به فکر این عزیزانی که هر روز آرزوی شهادت دارند، نیست؟ خوانندگان عزیز، اگر راهکارهای مناسبی برای طرح مسائل جانبازان شیمیایی در ذهن دارید، حتما با ما در ارتباط باشید.
سلام ر زمنده والفجر ۴ هستم ۳۰ سال است که دارو برای مشکلات ریه مصرف میکنم چون مدرکی جمع اوری نکرده ام میگویند پیگیری سودی ندارد لطفا اگر راه کاری دارید راهنمایی بفرمایید دنبال درمانم نه درصد ماهیانه ۳۰۰ هزار تومان هزینه دارومیپردازم اسبری کپسول استنشاقی و ۰۰۰۰۰۰ للطفا راهنمایی بفرمایید خراسان جنوبی لشگر ۵ نصر
حتما حاج حسین. اگر موفق به تماس با مسئولین شویم، حتما. متاسفانه بسیاری از جانبازان ما امروز شرایط مشابهی دارند.