برادر عزیز،
از ارسال مطلب شما که مربوط به تجربیات و چالشهایتان بود متشکرم. مطلب شما از این زاویه که هم به مشکلات شما به عنوان یک جانباز اعصاب و روان می پرداخت و هم از جهت طرح چالشهای شما به عنوان یک افغان مهم بود. از آنرو که در نامههای دریافتی، با موارد مشابهی همچون کیس شما زیاد روبرو می شوم، خواستم که پاسخ به نامه شما را برای همه کاربران منتشر کنم و از موافقت شما با این امر متشکرم. امیدوارم که این پاسخ برای سایر عزیزان که با مشکلات مشابهی دست و پنج نرم می کنند، مفید واقع شود.
همانطور که در نامه اتان اشاره کردید، شما با مشکلات بیخوابی شدید، رفتارهای پرخاشگرانه و کنترل عصبانیت روبرو هستید و در نتیجه این مشکلات به زندگی زناشویی شما نیز صدمه وارد آورده است. حقیقت این است که این علائم بالینی، نشانههای «اختلال استرسی پس از حادثه» یا همان پی تی اس دی است. این عوارض را با درمان تخصصی و حرفهای می توان بتدریج کاهش داد و برطرف کرد. توصیه می کنم هم به منابع ذکر شده در نامهای قبلی من و قسمت «سلامت و روان» این سایت مراجعه کنید، هم به دنبال مشاوره و درمان تحصصی نیز باشید. با اینکه من نمی توانم از طریق اینترنت روند درمانی بحصوصی را به شما ارائه دهم (چون با شرایط کامل شما آشنایی ندارم) ولی می توانم در زمینه تجصصی خودم و توصیههایی که مؤثر بوده را با شما در میان بگذارم.
در زمان شروع درمان، بسیاری از جانبازان عصاب و روان می توانند از مشاروه گرفتن از روانپزشک برای تجویز دارو (بخصوص برای خواب) بهرهمند شوند. وقتی که شما مقداری استراحت کنید، تسلط بر حالاتتان به طور قابل توجهی آسانتر می شود. اکثرا برای رسیدن به نتیجه مطلوب، برای هر نفر به طور آزمایشی دزهای مختلفی را می دهند تا در انتها دوز مناسب مشخص شود. این مسئله می تواند کمی طولانی باشد ولی نباید ناامید شوید. پیدا کردن پزشکی ماهر که به نشانههای مشکل شما آشنا باشد بسیار مهم است. امیدوارم که بتوانید در این مرحله پزشک مناسبی را پیدا کنید.
ولیکن باید متوجه باشید که کنترل نشانههای بیماری، آخرین مرحله درمان نیست. همانطور که در نوشته قبلی اشاره کردم، صحبت کردن درباره این احساسات رنج آور با کسانی که تجربیات مشابه داشته اند بسیار مفید است. در خدمت شما هستم و شاید خوب باشد که با دکتر خودتان هم صحبت کنید و به نظر بنده ارسال سوالات و نوشتههایتان در اینجا هم یک قدم مهمی برای درمان شماست. تشویق می کنم که این کار را حتما ادامه دهید. اما گفتاردرمانی با روانشناس هم می تواند به همان میزان حائز اهمیت داشته باشد۰.
باید یادآور شوم که این وضیعت شما به عنوان یک مهاجر افغان هم می تواند به سخت تر شدن مشکل بیانجامد. متاسفانه در جامعه ما عده با کوته فکری خودشان رفتارهای ناشایستی با برادران و خواهران افغلنمان دارند و متاسفانه حمایتهای قانونی هم وجود ندارد. مطمنا این نکته هم که شما به عنوان یکی از مدافعان حرم با خودگذشتگی برای اسلام و برادران دینی خود تلاش کردید و الان با این برخورد نامناسب مردم روبرو می شود بسیار سخت است، ولی به هر حال باید بدانید که اجر شما با خداست و نباید به این بی احترامیها و مظالم توجه کنید.
همانطور که شما گفتید، به نظر می رسد جامعه ما، به مشکلات و چالشهای ایثارگران افغان اهمیت چندانی نمی دهد و باور عمومی این است و حتی عده ای براین باورند که عزیزان افغان برای سود شخصی خود وارد این راه شده اند تا از مزایای ایثارگران بهره ببرند. موافقم که این نوع بدرفتارها و کوته نظریها خیلی ناراحت کننده است. متاسفانه درد و دلهای مشابهی را از سوی دیگر همرزمان شما هم شنیده ام و واقعا شایسته نیست که شاهد چنین ظلمی باشیم. ولی به هر حال همانطور که گفتم اجر شما عزیزان با حضرت حق است و نباید توجهی به یاوه گوییها داشت.
باید اشاره کنم که اختلال استرسی پس از حادثه باعث تقویت حس تنهایی و انزو هم می شود که البته شما هم به آن اشاره کرده بودید. گاهی اوقات جانبازان میگویند که در جبهه احساس بهتری دارند و راحتتر هستند چونکه در کنار همرزمان و برادرانشان هستند و این افراد، تنها کسانی هستند که وضعیتشان را درک می کنند و می فهمند. به همین علت است که واقعا شما قدم مهمی برداشته اید که مشکلاتتان را با بنده که یک غریبه هستم در میان گذاشته اید. کار ساده ای نیست که به جامعه ای بازگشت که اهمیتی برای فداکاری شما قایل نیست و اگر هم قائل باشد، به هیچ وجه متوجه رنجهای شما عزیزان نمی باشد.
متوجهم که دسترسی به خدمات درمانی مناسب برای شما سخت تر از دیگران است ولی به هر حال از راههای مختلف می توان مشاوره و کمک گرفت. شما با شجاعت مثال زدنی به جبهههای نبرد حق علیه باطل رفتید و مطمئن هستم که با هما شجاعت می تواند از پس از ناراحتی که روبرویتان هست هم برآیید. دست حق به همراهتان.
دکتر نور