جنگ به عنوان یک عامل استرس زا می تواند منجر به عوارض ناگواری در زندگی اشخاصی شود که مستقیما در میدانهای جنگ حضور داشتهاند. جدا از سربازانی که در میدان مبارزه حضور دارند، که اولین قربانیان جنگ هستند، میتوان گفت که اثرات جنگ تا اعماق خانوادهها و جامعه نیز نفوذ می کند. جنگ تحمیلی نیز مطمئنا از این امر مستثنی نبوده و عواقب بسیاری را روی جانبازان و خانوادههای آنها برجا گذاشت که اثرات آنها سالها ادامه داشته و دارد. از آنجایی که ما در صدای مدافعان پیامهای متعددی از خانوادههای ایثارگران و جانبازان دفاع مقدس دریافت میکنیم و تلاش داریم تا بتوانیم صدای آن عده از ایثارگرانی را منعکس کنیم که معمولا صدایی در جامعه ندارند، مناسب دیدیم تا مروری بر وضعیت سلامت روان در میان ایثارگران و خانوادههای آنها داشته باشیم.
با وجود اینکه در مورد جانبازان اعصاب و روان مطالب زیادی گفته شده، و خود ما نیز در بخش سلامت روان سایت بارها از نیازها و کم لطفی مسئولین به این عزیزان گفتهایم، مسائل و چالشهایی هم در ارتباط با سلامت روان جانبازان و ایثارگران وجود دارد که به دلیل آشکار نبودن آنها در چهره و حتی برخی اوقات در رفتار ایشان و خانواده یشان، نادیده گرفته شدهاند. یکی از این موارد موضوع افسردگی و در موارد شدیدتر آن خودکشی است که بدلیل تابو بودن آن در جامعه صحبت چندانی در مطبوعات و رسانهها از آن نمیشود. به علاوه، بدلیل عدم وجود یک سیستم ثبت دقیق برای خودکشی، آمار دقیقی هم در این مورد در کشور وجود ندارد. طبق تحقیقات ما، پس از سال ۱۳۸۲ گویا به دلایلی تحقیقات میدانی و کلینیکی انجام شده در زمینه خودکشی در خانوادههای ایثارگر متوقف شده و اجازه نشر آمار تحقیقاتی جامع به نهادی علمی داده نشده است.
طبق آمارهای رسمی کشور که در بین سالهای ۵۹ تا ۸۲ جمع آوری شده، ۵ درصد از ایثارگران و جانبازانی که پس از پایان جنگ به شهرها و منازل خود بازگشته بودند بدلیل مواجه بودن با مشکلات روانی دست به خودکشی زدهاند که میانگین سنی آنها هم حدود ۳۷ سال بوده است. تحقیقات دیگری که میان سالهای ۶۴ تا ۷۷ هم انجام شد نشانگر درصد بالاتر از خودکشی میان ایثارگران و خانوادههای درجه اول آنها بود اما نکتهای در مورد این افراد صحت داشت این بود که عدهای از این عزیزان متاهل بوده و از مشکلات مالی نیز رنج میبردند. در واقع هرچند مشکلات «استرس بعد از حادثه» شرط لازمی برای بروز خودکشی بوده ولی شرط کافی نبوده و مشکلات اقتصادی و به طور خاص بیکاری باعث اقدام به خودکشی گشته.
مشکل اصلی افسردگی علائم مخفی این بیماری است. در مطلبی که در ارتباط با افسردگی و علائم آن منتشر کردیم هم اشاره به این مهم داشتیم که آمارها در ایران حاکی از شیوع روزافزون افسردگی در کشور دارد و بخصوص میان خانوادههای شاهد و جانبازان و ایثارگران این بیماری درصد بالاتری دارد. نکته دیگر هم این است که افراد افسرده علائم خود را چگونه توصیف میکند و چه واکنشی نشان میدهند که اغلب اوقات ریشه فرهنگی دارد که باعث پیچیدهتر شدن موضوع میشود.
متاسفانه در پی اطلاعاتی که ما در صدای مدافعان از طریق خانوادههای ایثارگران و جانبازان دریافت کردهایم، عده قابل توجهی از ایثارگران، جانبازان و فرزندان آنها پس از سالها درد و رنج و مواجهه با بیمهری مسئولین، از مشکلاتی مانند اختلال در خواب، یأس و ناامیدی، اضطراب، افسردگی و مشکلات رفتاری رنج میرند. البته همانطور که اشاره شد این مشکلات در بسیاری از کشورهایی که درگیر جنگ و درگیریهای سنگین نظامی بودهاند تا سالها میان سربازان از جنگ برگشته وجود دارد و به همین خاطر در بسیاری از کشورها، برای کاهش و کنترل مشکلات روانی این افراد خدمات و برنامههای ویژهای در نظر گرفته میشود. یکی از این مشکلات که میان فرزندان شهدا به چشم میخورد نبود پدر و حتی در برخی موارد بزرگ شدن توسط پدر بزرگ و مادر بزرگان است که آسیبهایی را به فرزندان شهدا میزند. فاش نیوز در مقالهای در همین زمینه به برخی از مشکلات اشاره میکند، که خواندن آن میتواند خالی از لطف نباشد.
در همین ارتباط، سید حسین موسوی چلک، رییس انجمن مددکاری اجتماعی کشور، چندی پیش در مصاحبهای با ایسنا در مورد جایگاه سلامت روان در جامعه و به خصوص میان قشر آسیبپذیر جامعه مانند ایثارگران و جانبازان، با اشاره به عدم توجه کافی به این پدیده اجتماعی در سیاست گذاریهای دولت این سوال را مطرح کرد که «چقدر در سیاست گذاریهای اجتماعی برای سلامت روانی اجتماعی اطلاع رسانی و مداخله کردهایم، اهمیت قائل شدهایم و نسبت به این موضوع توجه کردهایم؟» وی در پاسخ به همین سوال با صراحت عنوان کرد که ما در حوزه سلامت اجتماعی در عرصه سیاستگذاری مغفول ماندهایم. همچنین وی با اشاره به اینکه تنها در ماده ۵۷ برنامه توسعه ششم گفته شده که بهزیستی متولی حوزه سلامت اجتماعی است، تاکید کرد که «براساس آمار وزارت بهداشت و درمان در حوزه سلامت روان بین ۲۳ تا ۲۵ درصد از جمعیت کشور اختلال روانی دارند. یعنی به ازای هر ۴ ایرانی یک نفر به اختلال روانی مبتلا است. متاسفانه این آمار در خانوادههای شاهد و ایثارگران که با مشکلات اقتصادی و درمانی بسیاری مبارزه میکنند، بیشتر نیز میباشد.
به هر حال بنیاد شهید و امور ایثارگران که وظیفه ذاتی آن خدمت به ایثارگران و خانوادههای آنها است نتوانسته در سه دهه اخیر آن چنان که باید و شاید در این زمینه در خدمت ایثارگرانی باشد که با مشکلات عمیق روانی دست و پنجه نرم میکنند. واقعیت امر این است که فقط بخشی از مشکلات روانی و خودکشیها بدلیل آسیبهایی است که در جریان جنگ به عزیزان ایثارگر وارد شده و بخش عمده آن ناشی از مشکلاتی است که به جامعه ایثارگران و جانبازان به طور روزمره با آن مواجه هستند. یکی از واضحترین آنها هم موضوع معیشت و بیکاری این عزیزان است. همانطور که در ابتدا اشاره شد، بررسی کیسهای خودکشی نشان می دهد که در بیشتر موارد، وجود مشکلات اقتصادی و انزوای اجتماعی عاملی بوده که در کنار ناراحتیهای روانی ناشی از جنگ، فرد را به سوی خودکشی کشانده است. در این راستا، علاوه بر توجه به مشکلات روانی ایثارگران باید همزمان به مشکلات اقتصادی و معیشتی آنها نیز پرداخت.
شایان ذکر است که در پیامهایی که از ایثارگران و خانوادههای آنها دریافت میکنیم موضوع بدرفتاری در ادارات و کاغذبازیهای کشنده که ایثارگران را درگیر آن میکنند از عمده شکایات دیگر این قشر مظلوم جامعه میباشد که مسئولین باید نگاهی به بهبود وضعیت کلی آن داشته باشند.
بیشتر بخوانید: