تشکیل سپاه پاسداران به دستور حضرت امام خمینی (ره) در ابتدای انقلاب با این انگیزه پیگیری شد تا سپاهی از مردم و برای مردم در سطخ گستردهای شکل گیرد و مدافع آرمان های انقلاب اسلامی باشد. در این راستا سپاهیان همواره وظیفه خود را تحکیم پایههای انقلاب اسلامی و تضمین امنیت نظام دیدهاند. این مهم در دوران دفاع مقدس به خوبی به اجرا در آماد طی سالهای بعد از جنگ هم سپاه و بسیج نشان داده که در کنار مردم و انقلاب است. از سوی دیگر اما، شاهد حضور گسترده سپاه (در شکل مستقیم یا نیابنی) در نقاط مختلف منطقه هستیم که بخشی از این حضور، فراتر از چهارچوبهایی است که سپاه در ابتدای انقلاب شکل گرفت. اکنون با توجه به مشکلات امنیتی داخلی کشور و نیز چالش های بزرگ اقتصادی ایران، مردم سوال می کنند که چرا حضور منطقهای سپاه بیشتر و بیشتر می شود؟ و این حضور تا چه میزانی به امنیت کشور و نظام مرتبط است؟
امام راحل با دور اندیشی، حمله دشمنان داخلی و خارجی به انقلاب اسلامی و مردم عزیز کشورمان را پیشبینی میکرد و بر این اساس، ایشان سنگ بنای نیرویی مردمی را بنا نهاد. امام خمیتی (ره) تصریح فرمود که نیروهای نظامی نباید وارد فعالیتهای غیرمربوط شوند و در این راستا بود که سپاه پاسداران در زمان حیات امام فعالیتهایی گسترده در حوزهها و عرصههای مختلف داشت ولی همواره نسبت به گوشزدهای امام راحل حساس و هشیار بود.
شکی نیست که سپاه پاسداران طی این سالها متناسب با تهدیدات دشمنان و هجمههای آنها به واسطه برنامهریزیها و طراحیهای خوب و دقیقی که داشته توانسته توطئههای مختلف را بی اثر کند. در این راستا بود که در زمان ظهور داعش، این شعار مطرح شد که اگر با تکفیریها در دمشق نجنگیم، باید با آنها در داخل خاک ایران بجنگیم. بر همین اساس، حضور نظامی ما در منطقه شام افزایش یافت با فداکاری های نیروهای مخلص ما، بحمدالله خظر داعش رفع شد. اما سوالی که در یکی-ذو سال اخیر مردم می پرسند این است که چرا حضور منطقه ای سپاه همچنان به شکل پررنگی ادامه دارد و حتی افزایش هم یافته است؟ و این درحالیست که نه وضعیت امنیت داخلی مناسب است و نه اقتصاد کشور توان هزینهدهی به فعالیت های برون مرزی را دارد.
با نگاهی به دوران هشت سال دفاع مقدس می توان دید که در آن زمان سپاه با تمرکز در راستای دفاع از کشور و انقلاب حرکت می کرد و هزینه های سپاه نیز در مقایسه با هزینه های امروز، ناچیز بود. امروز اما شاهدیم که نسبت هزینه ها بالا رفته که بخش بزرگی از آن مربوط به فعالیتهای فرامرزی ما است. این موضوع به طور خاص پس از شکست داعش شاید توجیه اقتصادی نداشته باشد. در واقع با توجه به لزوم پیگیری اقتصاد مقاومتی باید اولویتبندی ها به شکل جدیدی تنظیم شود که متاسفانه تا کنون این مهم صورت نگرفته است.
نگاهی به شاخص های اقتصادی، حاکی از لزوم توجه به این اولویت بندی های جدید بوجهای میباشد. سال گذشته مرکز آمار ایران نرخ تورم سالانه را معادل ۴۰.۲ درصد اعلام کرد و هرچند که جدیدترین آمارهای منتشر شده از سوی بانک مرکزی نشان میدهد که در نتیجه اقدامات انجام شده، روند کاهشی تورم ادامه دار بوده، پیشبینی میشود همچون سال ۱۴۰۰ با تداوم کاهش ارزش پول ملی روبرو باشیم. از سوی دیگر، نگاهی به بندهای بودجه نشان میدهد که امسال بودجه نظامی ایران در رتبه پانزدهم بودجههای نظامی جهان قرار دارد
اگر بپذیریم که وضعیت اقتصادی کشور بحرانی است و بازنگری در اولویت های بودجه امری ضروریست، این سوال مطرح می شود که چرا ما همچنان به طور نسبی، هزینه های بالایی برای فعالیتهای نظامی برون مرزی صرف می کنیم؟ برای مقابسه می توان دید که در سال ۲۰۲۱، عربستان سعودی ۱۷ درصد هزینههای نظامیاش را کاهش داده ولی ما با افزایش این هزینهها ۲۴/۶ میلیارد دلار برای خرید و ساخت تجهیزات نظامی هزینه کرده ایم. این رقم البته در یک اقتصاد سالم و قدرتمند کاملا قابل توجیه است ولی اولویت بندی های ما در شرایط تحریم اقتصادی چگونه باید باشد؟
باید توجه داشت که برغم مشکلات اقتصادی، این اولین بار بوده که کشورمان در ردیف ۱۵ کشور اول دنیا از نظر مصارف نظامی قرار دارد. باید توجه داشت که از یک سو ما نیازمند افزایش هزینه ها برای امنیت داخلی هستیم ولی در ضمن بسیاری از مشکلات ما ارتباطی با هزینه ندارد، چاره اصلی، مقابله با فسادها و سوءمدیریتهاست. اکنون بزرگترین تهدیدی که انقلاب و نظام را هدف قرار داده، تهدید اقتصادی است که از یک سو با تحریم ها، شدت گرفته و از سوی دیگر با سوءمدیریتهای داخلی وخیمتر شده است.
موضوع دیگری هم که در این روزها توجه ها را به خود جلب کرده، تهدیدهایی است که از سوی طالبان، ما را تهدید می کند. این تهدیدها نه تنها مرزهای شرقی ما را هدف قرار داده است، بلکه ممکن است از این سرحدات فراتر رود و مناطق مختلف کشور را دچار چالش های امنیتی کند. حمله تروریسی در صحن مطهر حرم امام رضا (ع) تنها نمونه کوچکی از این چالش های امنیتی است. واقعیت این است که اتحاد پنهانی که میان طالبان و گروه های تکفیری وجود دارد بسیار عمیق است که می تواند بسیار فراتر از اتحاد با داعش برود. هرچند مقامات طالبان در ظاهر منکر همکاری با داعش می شوند ولی انفعال معنادار طالبان در برخورد با حملات تروریسی نشان از همراهی آنها با تفکرات تکفیری دارد. بخشی از این موضوع البته به وضعیت داخل افغانستان مرتبط است ولی بخش مهمی از آن به ایران سرات خواهد کرد و برای ما مشکلات امنیتی خواهد آفرید.