تیترهای تقریبا تمام روزنامهها و خبرگزاریهای معتبر دنیا در یک هفته گذشته مربوط به عواقب حمله نظامی روسیه به اوکراین و گزارشهایی از خسارات وارده به اوکراین و کشته شدن نظامیان و غیر نظامیان در یک هفته گذشته بوده. البته پوتین که تصور میکرد در طی چند روز میتواند نیروهایش را به کیف برساند و ولودیمیر زلنسکی را از ریاست جمهوری خلع کردند و حکومتی نزدیک به سیاستهای کرملین را جایگزین وی کند، با مقاوت غیرقابل انتظاری مواجه شده و اکنون خطر فرسایشی شدن جنگ وجود دارد. حال این که پوتین در محاسبات خود هم در میدان جنگ و هم در دیپلماسی و جذب کشورهای حامی برای حمله به اوکراین دچار اشتباه شده یا خیر موضوعی است که باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد، اما مسئله دیگر نقش ما به عنوان یکی از همپیمانان پوتین است که میتواند همراهی با یک ابرقدرت باشد و به سود ما تمام شود و یا یک قمار بزرگ که ما از آن بازنده بیروی بیاییم.
جالب اینجاست که تا همین چند هفته پیش به نظر میآمد که به دلیل ساختارهای شکننده اقتصادی روسیه و مشکلات عدیده حاصل از رکود اقتصادی در دوران همهگیری کرونا، احتمال حمله نظامی روسیه به اوکراین بسیار ضعیف باشد و بسیاری از تحلیلگران از آنجایی که تصورشان بر این بود که حمله به اوکراین تبعات سنگین اقتصادی برای این کشور به همراه خواهد داشت، بعید میدانستند که روسیه بخواهد تنش با اوکراین را در فاز نظامی دنبال کند اما آنچه در یک هفته گذشته رخ داد بسیاری از معادلات منطقهای و بینالمللی را به هم زد تا جایی که امروز شاهد آن هستیم که انگار پوتین تبعات سنگین اقتصادی را به جان خریده و نه تنها استقلال منطقه جدایی طلب دونباس را به رسمیت شناخته، طبق اعلام رسانه رسمی دولت روسیه، بدنبال تغییر رژیم فعلی در کیف است. البته ناظران معتقند حنی اگر پوتین در میدان هم موفق باشد، همچنان با مقاومت های جدی هم در مناطق اشغالی اوکراین و هم در داخل روسیه روبرو خواهد شد و نهایتا چشم انداز مثبتی برای روسیه قابل تصور نیست.
صرفنظر از اینکه چرا روسیه برای رسیدن به اهداف سیاسی خود رو به حمله نظامی به کشور همسایه خود آورد، و در واقع تا چه حد از پیوستن اوکراین به ناتو نگران است، با توجه به تحولات میدانی یک هفته گذشته و تحریمهای گسترده اقتصادی، به نظر میرسد که پوتین در محاسبات خود در حداقل دو زمینه دچار اشتباه شده است. اول در زمینه بحث نظامی که هم فاز تهاجمی جنگ و برآورد قدرت نیروهای خودی را شامل میشود، و هم فاز دفاعی و مقاومت اوکراینیها. پوتین تصور نمیکرد جنگ ارتش بزرگ روسیه در مقابل همسایه کوچکش پیش از چند روز به درازا بکشد. تصور پوتین و مشاوران نظامیش این بود که با توجه به نزدیکی فرهنگی و تاریخی اوکراین و روسیه، بسیاری از اوکراینی ها بخصوص کسانی که در شهرهای مرزی زندگی میکنند مقاومت نخواهند کرد و از نیروهای روس استقبال خواهند کرد اما از همان ساعات آغازین حمله روسیه به اوکراین، شاهد آن بودیم که اوکراینیها در قالب یک کشور واحد و متحد در مقابل چیزی که آنرا «تجاوز نظامی» به مرزهای خود میخوانند، مقاومت کردند و روسها نتوانستند با سرعتی که پیشبینی میکردند شهرهای اصلی اوکراین را تسخیر کنند. این تحولات یادآور بلندپروازی های صدام در آغاز جنگ تحمیلی بود که متوهمانه مدعی می شد که در عرض یک هفته به تهران خواهد رسید.
این نکته زمانی بارزتر میشود که نگاهی به قدرت نظامی دو کشور میاندازیم. براساس گزارش موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک، مستقر در لندن، ارتش روسیه حدود ۲۸۰ هزار نیرو و پرسنل دارد که در کنار دیگر نیروهای مسلح این کشور تیمی ۹۰۰ هزار نفری را تشکیل میدهند. شمار تانکهای این کشور تقریبا ۳ برابر ارتش اوکراین است و تعداد آنها به ۲۸۴۰ عراده میرسد. همچنین روسها دارای صدها موشک دوربرد و نزدیک برد هستند که در این زمینه نیز به آنها برتری مضاعفی میدهد. اما بسیاری از کارشناسان نظامی دلیل مقاومت اوکراینی ها را اتحاد و انسجام درونی آنها میدانند که توانستهاند مقابل حمله نظامی روسیه که دومین قدرت نظامی جهان است مقاومت کنند. این نشانگر این موضوع است که بعضا داشتن ثبات و همبستگی داخلی میتواند از بهترین سلاحهای دنیا نیز قویتر عمل کند و همانطور که مردم غیور شهرهای مرزی ما با عراق در طول جنگ تحمیلی نشان دادند، داشتن ارتش بزرگ و مجهز تضمینی برای برتری در میدان نبرد نیست.
همانطور که اشاره شد با توجه به اینکه تحولات یک هفته گذشته نشان میدهد که پوتین در ارزیابی قدرت نظامی خود دچار اشتباه شده، نکته مهمتر شاید این واقعیت باشد که در جبهه دیپلماسی هم دچار اشتباه محاسباتی شده، و این مهم روز به روز پیش از گذشته عیان میشود. در همین ارتباط و در سومین روز از نشست اضطراری و ویژه مجمع عمومی سازمان ملل درباره حمله روسیه به اوکراین، ۱۴۱ کشور به قطعنامه محکومیت روسیه رای موافق دادند و تنها ۵ کشور روسیه، سوریه، بلاروس، کره شمالی و اریتره رای موافق دارند. در این میان با وجود اینکه ایران در این رایگیری رای ممتنع داد، همانطور که هفته گذشته هم گفتیم، سوالات زیادی در مورد آینده روابط سیاسی-اقتصادی ما با روسیه وجود دارد که به عقیده بسیاری از کارشناسان در صورت ناموفق بودن پوتین در رسیدن به اهداف خود در اوکراین، میتواند به ما هم لطمه بزند.
البته این نکته را هم نباید فراموش کنیم که روسیه به عنوان یک کشور قدرتمند حتی با وجود تحریمهای اخیر به این راحتیها از رسیدن به اهداف سیاسی خود دست بر نخواهد داشت، اما مطمئنا قدرت صادرات آنها به حداقل خواهد رسید. در این میان اما این ما هستیم که باید با توجه به منافع ملی و اقتصادی خود قدم برداریم تا خدایی ناکرده قربانی اشتباهات دیگر رهبران دنیا نشویم و در آتش جنگ غرب و شرق نسوزیم، بلکه در عوض حتی بتوانیم از موقعیتهای بوجود آمده استفاده کنیم. به گفته یک کارشناس اقتصادی، ما به عنوان یکی از اصلیترین صادر کنندگان گاز طبیعی در جهان، اکنون با توجه به تحریمهای احتمالی گار و دیگر صادرات روسی، میتوانیم جایگزین بخشی از آنها باشیم و با همکاری اقتصادی با کشورهایی که خریدار صادرات روسی هستند، از خلا بوجود آمده در بازار نفت و گار نهایت استفاده را ببریم. البته این مستلزم نتیجهبخش بودن مذاکرات وین است که اگر حاصل شود، با توجه به موارد اشاره شده، درهای فراوانی را در بازارهای بینآلمللی میتواند برای اقتصاد ما باز کند