همایش سراسری مدیران بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس فرصتی بود تا درخصوص کمیت و کیفیت تاریخنگاری جنگ تحمیلی و دیگر رشادتهای نظامی نیروهای مسلح کشور به بحث و نظر بپردازیم و با نگاهی انتقادی به گذشته، راههای مناسب برای حرکت به سوی آینده را بررسی کنیم. سوال اساسی که در ذهن همه علاقهمندان به تاریخ جنگ و تاریخ نیروهای مسلح کشور مطرح است، اینست که چرا امکان انتشار مستقل خاطرات ایثارگران دفاع مقدس و نیز مدافعان حرم وجود ندارد؟ و چرا باید این روایتهای دست اول، از زیر ذرهبین ممیزی بگذرد، و در بسیاری از موارد تحریف یا سانسور شود؟
بی شک پس از پایان جنگ تحمیلی یکی از چالشهای اصلی تاریخنویسان جنگ، جمعآوری و انتشار اسناد مربوط به وقایع مهم جنگ و تلاش برای جلوگیری از تحریف این رویداد تاریخی بوده. در این میان در حالی که در طول جنگ تحمیلی و در دوران بازسازی در دهه هفتاد تقریبا تمام رزمندگان و ایثارگران و بازگشتگان از خط مقدم حق انتشار و به تصویر کشیدن وقایعی که شاهد آن بودند را داشتند، به ندرت این حق از بسیاری از شاهدین عینی جنگ گرفته شد و فقط به تعداد محدودی از ایثارگران و فرماندهان جنگ تحمیلی اجازه انتشار داده شد تا به گفته «برخی اجازه تحریف جنگ به دشمنان داده نشود». یکی از آخرین اظهارنظرها در این مورد صحبتهای اخیر رئیس عقیدتی سیاسی ستاد کل نیروهای مسلح بود که باز هم این سوال را در ذهن بسیاری ایجاد کرد که به راستی چه کسانی در پی سانسور یا تحریف جنگ تحمیلی و نیز رشادتهای مدافعان حرم است؟
به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی دفاعپرس، حجتالاسلام عبدالعلی گواهی، در هفتهای که گذشت، و در دومین روز از همایش سراسری مدیران بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس که در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد، با اشاره به تاریخ جنگ تحمیلی و این که دشمنان تلاش در تحریف تاریخ جنگ داشتهاند، گفت: «دشمنان تاکنون شبهات فراوانی را در حوزههای مختلف مطرح کردهاند، اما نتوانستهاند در حوزه دفاع مقدس چنین کنند؛ چرا که شما حافظ آثار و ناشر ارزشهای دفاع مقدس هستید.» ایشان البته اشاره دقیقی به این موضوع که دشمنانی که قصد تحریف تاریج جنگ را دارند دقیقا چه کسانی هستند، نکرد.
واقعیت این است که جنگ تحمیلی هم مانند بسیاری از رویدادهای تاریخی ناگفتههای بسیاری دارد که متاسفانه بسیاری از کسانی که امروز در قدرت هستند در راستای اهداف سیاسی خود و یا منفعت اشخاصی یا گروههای خاصی از پخش و انتشار برخی از حقایق جلوگیری میکنند. با وجود اینکه بسیاری از تاریخنویسان و محققین و حتی رزمندگانی که خود وقایع جنگ را از نزدیک دیدهاند تلاش کردهاند ریز و درشت ۸ سال جنگ را به جامعه منتقل کنند، در این راه با کارشکنی و سانسور و انتقادهای زیادی روبرو شدهاند که حتی کار را به تهدید و محاکمه هم رسانده. برخی از این منتقدان و سانسورچیها با توجه به ملاحظات قدرت و بقا در جایگاه سیاسی فعلی خود از هیچ تلاشی دست بر نمیدارند تا بر علیه گروهها و نویسندگانی که با آنها همفکر نیستند قلمفرسایی میکنند. این آقایان متوجه نیستند که چه جفایی در حق جامعه ایثارگری و نسلهای بعدی میکنند. برخی از افراد که امروز پست و مقام هم دارند با پنجه انداختن بر بسیاری از فرماندهان و چهرههای اصلی جنگ که چه بسا بزرگترین خدمات را به کشور در طول جنگ تحمیلی کردهاند، به شکلی غیرمنصفانه تلاش در حذف نوشتهها آنها کرده و هر گونه بازگویی از جنگ تحمیلی را که پسندیده با اهداف خود نمیبینند، «تحریف» میخوانند.
در همین راستا یکی دیگر از معضلات کنونی در ارتباط با تاریخ دفاع مقدس، کوتاهی در تشریح کامل وقایع و انتشار آمارهای ضد و نقیض از رویدادها و عملیاتهای جنگی بوده. در همین حین برخی افسانهسازیها و تعریف و تمجیدهای اغراقآمیز از برخی از اشخاص و سانسور کردن نوشتههای برخی دیگر از قهرمانان جنگ هم باعث دلرنجی بسیاری از ایثارگرانی شده که به نوعی از تاریخ جنگ کنار گذاشته شدهاند و این رویه مطمئنا باید مورد بازنگری قرار بگیرند.
به عنوان مثال ما بارها این سوال را در مورد سیاستهای صداوسیما مطرح کردهایم که چرا این رسانه ملی به بسیاری از نظامیان بازنشسته اجازه نمیدهند به رسانه ملی بیایند و درباره حقایق جنگ تحمیلی سخن بگویند؟ چرا افرادی که جزو امضا کنندگان نامه ۹۰ صفحهای سال ۶۳ بوده و هنوز در قید حیاتند اجازه مصاحبه و انتشار در ارتباط با جنگ تحمیلی داده نمیشود؟ چرا برخی از مدافعان حرم با وجود گذشت ۲ سال از شکست داعش و پایان جنگ سوریه، همچنان اجازه انتشار خاطرات خود را ندارند و یا اگر دارند به صورت گزینهای اجازه انتشار و یا مصاحبه پیدا میکنند؟ آیا همین رزمندگان و نویسندگان جنگ تحمیلی که سالهای جنگ را به چشم دیدند و یا مدافعان حرمی که در سوریه حضور داشتند نیستند که باید با انتشار حقایق جلوی تحریف یا شیطنتهای هرگونه دشمن و ضدانقلاب را در راستای تحریف جنگ بگیرند؟ چرا خودیها را سانسور میکنیم و بعد در همایشها و در رسانه ملی شعار دفاع از آثار هنری و تاریخی جنگ میدهیم؟
باید توجه به این نکته هم داشته باشیم که نباید موضوع سانسور را با قضیه تحریف یکی دانست و یا به بهانه تحریف، باعث گسترش سیاست سانسور جنگ شویم. به عنوان مثال نویسندهای که در نوشتههای خود به این نکته اشاره میکند که «در سالهای پایانی جنگ تحمیلی ما سالیانه چهار میلیارد دلار از شش میلیارد دلار درآمد نفتی کشور را هزینه جبههها و جنگ میکردیم و آن دو میلیارد مابقی نیز در حقیقت برای حفظ کیان کشور بود که آن هم میتواند در خدمت دفاع مقدس تعبیر شود»، چرا باید سانسور شود و یا انگ «بلندگوی دشمن شدن» و «تحریف تاریخ جنگ» را به وی بزنیم فقط چون از هزینه سنگین جنگ برای کشور گفته؟ شکی نیست که ما برای دفاع از انقلاب و خاک مقدس کشورمان با بعثیها جنگیدیم اما آیا باید هزینههای مالی و جانی جنگ را سانسور کنیم یا در آن کوچکنمایی کنیم؟ اینگونه سیاستها باید در ارتباط با بازگویی و نشر تاریخ جنگ اصلاح شده و نگاهی حرفهایتر به تاریخنویسی دفاع مقدس داشته باشیم تا از تاریخنویسی شعاری دوری کنیم.