از آنجایی که فساد، تبعیض و فقر زاییده ظلم و بیعدالتی است، وظیفه هر انسانی، بخصوص در دین مبین اسلام، این است که مفابل ظلم و ناعدالتی ایستاده و در چهارچوب قانون، به جنگ نابرابریها و بیعدالتیها برود. مسئله مطالبهگری و عدالتطلبی به طور خاص در شرایط کنونی کشور و با افزایش مشکلات طبقه آسیب پذیر، از اهمیت ویژهای برخوردار شده است.
اما بهرغم این اهمیت طرح مطالبات عدالتطلبانه، شاهدیم که برخی در حاکمیت تمایلی به طرح این مطالبات ندارند در مقابل فریاد حقطلبی و عدالت، جوانان را دعوت به سکوت و انفعال می کنند. ما انتظاری از امامان جمعه و نهادهای دولتی نداریم ولی موضع هفتهنامه صبح صادق در انتقاد از حرکتهای حقطلبانه و عدالتخواهانه جوانان کشورمان مایه تعجب و ناراحتی بود. این مواضع نشان میدهد که یک لابی بسیار قوی در پی خاموش کردن صدای عدالتخواهان است
موضوع عدالتطلبی، بخصوص در یک جامعه اسلامی این است که بین سود و زیان و تکالیف و حقوق اشخاص، تناسب و اعتدال رعایت شود، اصلی که متاسفانه در مدیریت کشور ما سالهاست از یاد رفته و باعث شکاف عمیقی میان مردم و حاکمیت شده است. عدالت در اسلام و به ویژه در فرهنگ شیعه به قدری اهمیت دارد که یکی از اصول دین عدل نامیده شده و همانطور که امام راحل بارها به آن اشاره کردند، حکومت اسلامی با ایجاد عدالت اجتماعی و حق اعتراض و انتقاد شکل میگیرد.
از این رو با توجه به افزایش سوءمدیریت و فساد میان مسئولین و گسترش ناعدالتیهای اجتماعی در کشور، یکی از دغدغههای جنبشهاهای دانشجویی همواره موضوع عدالتطلبی و عدالت اجتماعی بوده است. آرمان عدالت همواره با انقلاب اسلامی بوده ولی در سالهای اخیر و به علت افزایش شکافهای طبقاتی، اهمیت شنیدن صداهای مطالبه گر و جنبشهای عدالخواهانه بیشتر شده است و مردم هم اقبال بیسابقه به این رویکرد دارند. به طور خاص عدالتخواهان با ورود به موضوعاتی مانند پروندههای فساد مالی، حقوق کارگران، ده ونک، و موضوع سربازی اجباری و بسیاری دیگر از معضلات و ناعدالتیهای اجتماعی، از یک سو با اقبال عمومی مواجه شدهاند و از سوی دیگر شاهدیم که لابیهایی فعال شده تا این جریان و تمام حرکتهای مطالبه گر را خنثی کند.
یکی از اهداف امام خمینی (ره) از ایجاد یک حکومت اسلامی دقیقا ایجاد فضایی بود که مردم بتوانند اعتراض و انتقادات خود را به گوش مسئولین برسانند و اگر جایی بیعدالتی و ظلمی دیدند، در چهارچوب قانون خواستار برقراری عدالت شوند. اگر قرار باشد هرگونه انتقادی را به مقابله با نظام و کشور تعبیر کنیم، و یا به عنوان مثال اگر حتی نتوانیم از امام جمعههایی که قرار است صدای ملت باشند و نه حکومت، انتقاد کنیم، چگونه میتوانیم شعار انقلابی بودن و دفاع از آرمانهای امام (ره) بدهیم. حتی رهبر معظم انقلاب، امام خامنهای، بارها در مورد لزوم تشکیل گروههای عدالتطلب صحبت کرده و خواستار بها دادن به چنین تشکلهایی شدهاند. امام خامنهای در این مورد فرمودهاند: «از جمله آرمانها، عدالتخواهی است؛ مسئله عدالتخواهی خیلی مهم است، شُعب گوناگونی دارد؛ به اسم هم اکتفا نباید کرد، باید واقعا دنبال بود.»
به نظر میرسد که لابیهای ضدعدالتطلبی حتی درون نهادهای نظامی و ارگانهای انقلابی هم عناصری دارند که گرفتن مطالبات عدالتخواهانه را ضد منافع خود دانسته و هرگونه انتقاد و فعالیتی از سوی عدالتخواهان و دیگر جریان های مطالبهگر را «ضد انقلابی» و «نفوذی» و «فریبخورده» مینامند. به عنوان مثال، اخیرا هفتهنامه صبح صادق که قرار است مروج آرمانهای انقلاب و فرهنگ بسیجی باشد، نوشت: «طیفی برآنند تا با بهرهگیری از روحیه عدالتخواهی و فسادستیزی دانشجویی، بستری برای بازیچه قرار گرفتن جنبش دانشجویی فراهم آورند و حتی ایشان را در برابر نظام اسلامی و امام جامعه قرار دهند و به جاده انحراف و انحطاط بکشانند». جای تعجب دارد که عدهای که اینگونه بحثها را بر علیه جریان مطالبهگر عنوان میکنند از بدنه ارگانی هستند نظامی-مردمی مانند سپاه که خود همیشه در دفاع از نظام و مردم پیشتاز بوده و اینگونه ادعاها به نوعی سواستفاده از پلتفرم مردمی است که سپاه در اختیار آنها قرار داده است
در خصوص شرایط کنونی کشور و جنبش عدالتخواه باید گفت از آنجایی که تحقق عدالت اجتماعی بیش از هر موضوع دیگری از منظر عدالت اقتصادی معنا مییابد، نمیتوانیم یک جامعه و یک حکومت اسلامی به معنی واقعی کلمه داشته باشیم مگر آنکه عدالت اقتصادی را در آن به اجرا درآوریم. اهمیت این موضوع به حدیست که امام محمدباقر(ع) از عدالت و دادگستری به عنوان یکی از سه ارکان حکومت اسلامی یاد میکنند. اما این روزها وقتی با مردم کوچه و خیابان صحبت میکنیم، آنها از نابرابری اجتماعی و رانخواری و فساد به شکلی گسترده در سطح کشور یخصوص در میان مسئولین گلهمندند. مردم امرور بدنبال عدالت در بهرهمندی از فرصتها، عدم تبعیض، از بین رفتن رانتخواری و رفاه عمومی هستند. در واقع جنبشهای عدالتطلب در ایران نیز بر اساس همین اصول شکل گرفته و فعالیت میکند.
در حکومت اسلامی یک عدالتخواه اگر شاهد ظلمی و یا نابرابری شود وظیفه دارد صدای آن مظلوم باشد و وظیفه حاکمیت رسیدگی و تحقیق و سپس بازخواست وعزل آن شخص ظالم یا مبدا فساد است. بارها در روایات آمده که حضرت علی (ع) وقتی متوجه فساد فرماندارهای خود می شدند، انها را برکنار میکردند. همان کاری که حکومتهای اسلامی امروزی باید خود را ملزم به انجام آن بدانند اما بارها شاهد بودهایم که در کشور ما ظالم یا شخص و مسئولی که حقخوری کرده براحتی گناهش بخشیده و حتی دیده نمیشود. جریان سیلی زدن عنابستانی نماینده مجلس به سرباز راهور که پیش از یک سال از وقوع آن میگذرد نمونه بارز آن بود تا جایی که حتی رئیس مجلس چند روز پیش با انکار واقعیت حادثه به جایی اینکه صدای فرد مظلوم باشند به دفاع از ظالم پرداخت. متاسفانه در سالهای اخیر شاهد موارد زیادی از این دست بودهایم.
واقعیت این است که اگر بخواهیم شکاف میان مردم و حکومت پیش از این که هست نشود و همچنان یک نظام مردمی که خواسته تمام دلسوزان وعاشقان انقلاب است داشته باشیم، بحث عدالتطلبی و گسترش گفتمان عدالت خواهی در جامعه از لازمههای یک جامعه و نظام سالم اسلامیست که نباید صدای آن را خاموش کرد. این موضوع بخصوص در حال حاضر که کشور با مشکلات بسیاری روربروست اهمیتش دوچندان میشود. اگر جنبشهای دانشجویی یا هر صدای عدالتخواهی و ظلم ستیزی را که در چهارچوب قانون صدای مردم را به گوش مسئولین میرسانند، خاموش کنیم، فاصله میان مردم و حاکمیت بیشتر خواهد شد و مردم بیتفاوت خواهند شد و این دقیقا اخطاری است که امام (ره) پیش از سه دهه پیش دادند و فرمودند «یک کشوری وقتی آسیب میبیند که ملتش بی تفاوت باشد»