هفته گذشته سردار سلامی، فرمانده کل سپاه، در حکمی عباس محمدیان را به عنوان رئیس سازمان بسیج رسانه کشور انتصاب کرد. در پی انتشار این خبر، برخی از مخالفان و حامیان این انتصاب در شبکههای اجتماعی در این ارتباط به بحث و تبادل نظر پرداخته و برخی حتی نیاز به چنین سازمانی را زیر سوال بردند. اکنون سوالی که مطرح میشود این است آیا وجود چنین سازمانهایی برای تبلیغ رسانهای به سود کشور و نظام و منافع اصلی انقلاب می باشد و اگر که می باشد، چگونه میتوانیم بهترین استفاده را از اینگونه سازمانها بکنیم تا مردم این احساس را نداشته باشند که میلیاردها تومان از پول بیتالمال هزینه سازمانهای غیر ضروری و مسئولیتهای تکراری میشود.
یکی از نکاتی که منتقدان در ارتباط با سازمان بسیج رسانه به آن اشاره میکنند این است این نهاد شرح وظایف مشخص و عینی ندارد و وجود این نهاد در کنار دیگر نهادهای مشابه به دوباره کاری منجر شده است. برای مثال در ارتباط با سازمان بسیج رسانه و اینکه در مجموع هدف از ایجاد این سازمان چه بوده است میتوانیم به صحبتهای رئیس پیشین این سازمان، مسعود بصیری، اشاره کنیم که سال گذشته در دیدار با مدیرکل سازمان تبلیغات اسلامی استان مرکزی گفت: «سازمان بسیج رسانه یک هماهنگ کننده بین رسانهها است که همه را در خیمه انقلاب اسلامی متحد کرده و توانسته سطح قابل قبول از اثربخشی را به نمایش بگذارد». البته اکثر فعالیتهای رسانهای سازمان بسیج رسانه معطوف به فعالیت و تبلیغ در فضای مجازی و تیمهای سایبریست که بر پایه سفارش مقام معظم رهبری مبنی بر حضور فعال در جنگ نرم و خنثی کردن تبلیغات و پروپگاندای غربیها ایجاد شدهاند. برغم اهمیت این هدف اما، نهادهای موازی زیادی در این حوزه داریم که باعث شده وضعیت موجود تنها به هدر رفتن منابع و ایجاد یک نوع فساد اداری انجامیده است.
مسعود بصیری گفته است «بسیج رسانه کشور بیش از ۱۴ هزار نفر عضو دارد» که البته برخی رسانهها این رقم را نزدیک ۲۲ هزار عضو برآورد کردهاند که در تمام استانهای کشور دارای دفاتر مرکزی است. باید توجه داشت که بخش قابل توجهی از این هزاران عزیز، دریافتیهای پرسنلی دارند و در شرایط کنونی اقتصادی کشور که وضعیت معیشتی مردم و بطور خاص مستضعفان بسیار دشوار شده، حقیقتا معصیت است که چنین هزینههای برای کارهای غیرتعریف شده ارائه گردد.
باید توجه داشت انتقادی که به سازمان بسیج رسانه وارد است به کل سیستم بروکراتیک دولتی کشور وارد است و به هر حال سپاه هم در همین مجموعه و در همین فرهنگ شکل گرفته و تعریف شده. این امر در حوزه فعالیت های برونمرزی سپاه بیشتر هم هستند به علت نبود شفافیت، با ریخت و پاش های بسیاری (به نام مقابله به نیروهای معاند ولی به کام یک گروه ویژه خوار) روبرو هستیم.
برغم این انتقادها امید است است که سازمان بسیج رسانه بتواند با مدیریت آقای محمدیان به شکلی کارآمدتر و چالاکتر فعالیت داشته باشد. عباس محمدیان دانشجوی دکترای علوم ارتباطات است و در مدت فعالیتش در بسیج رسانه خراسان زضوی، ضمن تلاش در هم افزایی رسانهها، دبیری قرارگاه رسانه ای و دبیر قرارگاه ملی مبارزه با مفاسد اقتصادی استان هم بوده است. آقای محمدیان همچنین عضویت در شورای حل اختلاف ویژه اصحاب رسانه و خانه مطبوعات استان را نیز به عهده داشته است، ایشان پس از به سر کار آمدن به عنوان رئیس جدید سازمان، به نارضایتی مقام معظم رهبری از جبهه رسانهای انقلاب اشاره کرده و گفت «امام خامنهای از اینکه جبهه رسانهای انقلاب انتظارات را برآورده نکرده ناراضی و گلهمند هستند». البته باید توجه داشت که این صحبتها، جدا از اینکه نشان دهنده نیاز به متمرکز کردن فعالیتهای رسانهای و مجازی کشور به نفع منافع ملی در چهارچوب یک نهاد رسمی است، گویای عملکرد ضعیف برخی از همین سازمانها مانند سازمان بسیج رسانه است که بعضا هزینه و منابع خود را صرف درگیریهای حزبی میکند و منافع انقلاب و نظام را فدای اختلافات سیاسی احزاب و حتی افراد خاص می نمایند.
همانطور که در مقدمه هم اشاره شد، مخالفان و موافقان اینگونه سازمانها و تیمهای سایبری نهادها در شبکههای اجتماعی بسیار فعالند هستند. یکی از کاربران منتقد به سازمان بسیج رسانه در توئیتی با انتقاد ار نفوذ این سازمان بروی قانونگذاران و دولت نوشت: «سازمان بسیج رسانه با استفاده از بودجههای میلیاردی از جیب ملت نه تنها به قول خودشان مشغول «کار فرهنگی» هستند، بلکه قانونگذاری و قضاوت میکنند، و در یک جمله، افسار تمام مملکت را با تفکراتشان به دست گرفتهاند». از سوی دیگر حامیان سازمان بسیج هم کم نیستند. یکی از حامیان این سازمان در نوئیتی با تقدیر از سازمان بسیج رسانه در ترویج فرهنگ ایثارگری از فعالیت مجازی این سازمان در زمینه ترویج آرمانهای شهید سردار سلیمانی تشکر کرد.
در میان بحثها و گفتگوهای اخیر اما چند ماه پیش مجلس شورای اسلامی خبر از طرح تقویت و توسعه سازمان بسیج رسانه را داد. این در حالی است که طبق تبصره ۱ قانون تصویب شده مربوطه، «کلیه وزارتخانهها، مؤسسات و نهادهای دولتی و عمومی و شرکتهایی که بهنحوی از بودجه عمومی دولتی بهرهمند میگردند مجازند بخشی از فعالیتها و طرحهای فرهنگی، آموزشی و رسانهای خود را از طریق سازمان بسیج رسانه اجراء نمایند»، اما همانطور که در مقالات قبلی در این مورد گفته بودیم، در ایران با وجود اینکه ارقام مربوط به بودجه جنگ نرم و تشکیل گروههای سایبری به طور مشخص و شفاف اعلام نمیشود، برآوردها حاکی از هزینه ۱۶۵۰ میلیارد تومانی کشور در نهادهای مختلف نظامی مانند سپاه، بسیج است که کار رسانهای دارند.
یکی از مشکلاتی که به وضوع در ساختار کنونی سازمانهای رسانهایی و زیرمجموعههای سایبری بسیج و سپاه دیده میشود تعداد زیاد آنهاست که باعث میشود بعضا در راستای منافع شخصی و حزبی فعالیت کنند و نه در قالب منافع انقلاب و نظام. این وضعیت نه تنها باعث هدر رفتن بودجه و کاغدبازی و بروکراسی اداری میشود، بلکه کار نظارت و هماهنگی میان سازمانها و تیمهای سایبری را مشکل میکند. در سالهای اخیر همچنین مواردی از قبیل رو در رو شدن تیمهای سایبری درون سازمانی سپاه با هم داشتهایم در حالی که باید در راستای یک هدف کار کنند، بیتالمال را صرف کلکلهای درون حزبی و اختلافات شخصی مقامات با هم میکنند که این امر به هیچ وجه برازنده فعالان رسانهایی و سایبری ما نیست.