چهل سال پیش در چنین روزهایی و در بحبوحه سالهای پرالتهاب آغاز جنگ تحمیلی، کشور در شوک یک سانحه هوایی فرو رفت که باعث شهادت تنی چند از فرماندهان ارشد ارتش و سپاه شد. با وجود گذشت ۴ دهه از آن حادثه، بدلیل عدم شفافیت مسئولین وقت و چه بسا مراعاتهای سیاسی-امنیتی ناشی از درگیر بودن کشور در یک جنگ خونین تمام عیار با رژیم بعثی، سوالات بیپاسخ مانده بسیاری در ذهن مردم و بخصوص جامعه نظامی و ایثارگران و رزمندگان آن سالهای جنگ وجود دارد که حتی امروز با گذشت چهل سال همچنان حرف و حدیثها و توطئه پردازیهای زیادی در مورد سقوط آن پرواز هرکولس سی-۱۳۰ نیروی هوایی از گوشه و کنار به گوش میرسد.
هفتم مهرماه سال ۶۰ درحالی که حدود یک سال از حمله رژیم بعثی به خاک کشورمان میگذشت و تنها دو روز پس از عملیات موفقیت آمیز ثامن الائمه و شکستن حصر آبادان توسط رزمندگان اسلام، که پایهریز آزادسازی خرمشهر بود، هواپیمای نظامی هرکولس سی-۱۳۰ نیروهای هوایی ارتش درحالی که از اهواز به مقصد تهران در حال پرواز بود در منطقه کهریزک تهران سقوط کرد. این هواپیما ۱۰۰ سرنشین داشت که از این تعداد تنها ۲۲ نفر که شامل ۱۸ مسافر و ۴ تن از خدمه پرواز بودند، زنده ماندند. این هواپیما حامل گروهی از برجستهترین فرماندهان جنگ بود که در این سانحه هوایی به شهادت رسیدند. هدف از این پرواز رساندن فرماندهان ارشد به تهران بود که در پی موفقیت عملیات ثامنالائمه، برای ارائه گزارش به فرمانده کل نیروهای مسلح عازم تهران شده بودند اما متاسفانه هیچگاه به مقصد نرسیدند.
در میان شهدای نامدار این سانحه میتوان به شهید سرلشکر ولی فلاحی، جانشین ستاد مشترک ارتش، شهید سرتیپ موسی نامجو وزیر دفاع، شهید سرتیپ جواد فکوری وزیر دفاع سابق و فرمانده پیشین نیروی هوایی، شهید یوسف کلاهدوز قائم مقام سپاه پاسداران، و شهید محمد جهانآرا، فرمانده سپاه خرمشهر اشاره کرد.
گزارشهایی که در ارتباط با این حادثه در آن زمان منتشر شدند حاکی از نقص فنی هواپیمای داشت اما تحقیقاتی که در این زمینه توسط تیم متخصصان سوانح هوایی انجام شد هیچگاه علنی و منتشر نشد و مردم در جریان نتایج آن تحقیقات قرار نگرفتند. البته سرهنگ بازنشسته، بهمن فرقانی، که رهبری تیم کارشناسان تحقیق این سانحه را بر عهده داشت، اخیرا در مصاحبهای با یکی از خبرگزاریهای فارسی زبان خارج گفته بود که هیچ نشانی از بمبگذاری در هواپیما و یا انفجار در حال پرواز در لاشه هواپیما نبوده و فقط اشتباه خلبان و دنبال نکردن پرتوکلهای صحیح هنگام قطع برق هواپیما در طی فرود آمدن باعث و بانی این سانحه تلخ شد.
البته نظرات مخالف زیادی هم در این مورد وجود دارد. به عنوان مثال سرلشگر رحیم صفوی، دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا، سال گذشته در نشست واکاوی عملیات ثامن الائمه به حضار گفت: «از نظر من هواپیما دستکاری شده بود». برخی دیگر از ارتشیهای وقت هم که البته هیچکدام در محل حادثه حضور پیدا نکرده بودند بعدها این ادعا را داشتند که گروهک تروریستی منافقین در این حادثه نقش داشتهاند. لازم به ذکر است که این حادثه فقط یک ماه پس از ترور رئیس جمهور وقت و چند روز پش از ترور و شهادت آیت الله بهشتی اتفاق افتاد که فضای کشور را بسیار امنیتی کرده بود و مسئولین وقت تمایلی به ایجاد شبهات جدید در مورد تروریستی بودن این سانحه هوایی نداشتند
ناگفته نماند که با توجه به اینکه کمتر از دو سال از عمر انقلاب اسلامی میگذشت و در عین حال حکومت تازه تشکیل شده ما درگیر جنگی ناخواسته شده بود، اختلافات سیاسی و تنشهایی میان گروههای مختلف سیاسی بر سر مدیریت جنگ شکل گرفته بود که باعث اختلاف نظر شدید میان برخی فرماندهان با هاشمی رفسنجانی و حتی امام خمینی (ره) شده بود. اختلافاتی که در طول جنگ ادامه داشت و حتی امروز همچنان بر سر آنها بحث و اختلاف نظر وجود دارد.
به هر ترتیب باید به این موضوع توجه کنیم که حتی اگر در آن مقطع به دلایلی که ذکر کردیم نیاز به سانسور و عدم شفافیت با مردم حس میشد، چرا امروز همچنان در ارتباط با واقعیتهای جنگ تحمیلی با سانسور و تحریف تاریخ جنگ مواجه هستیم؟ امروز بسیاری از ایثارگران و جانبازان پا به سن گذاشته که شاهدان عینی بسیاری از وقایع جنگ بودند، حوادث و اتفاقات را به گونه دیگری تشریح میکنند و بزرگترین انتقادشان از صداوسیما و برخی رسانههای رسمی کشور سانسور بخش مهمی از حقایق دفاع مقدس است که به شکلی سیستماتیک بخصوص در دو دهه اخیر صورت گرفته است. این موضوعی است که ما در گذشته هم به آن پرداختهایم و به عنوان یک رسانه نزدیک به جامعه ایثارگران و خانوادههای شهدا، از مقامات و مسئولین سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس و فرماندهان نظامی بازنشستهای که امروز همچنان صدایی در میان مسئولین و بخصوص در مجلس شورای اسلامی دارند میخواهیم با جدیدت هرچه تمامتر با تحریف کنندگان و کسانی که برای منافع سیاسی خود تلاش در بازسازی واقعیتهای جنگ تحمیلی دارند، برخورد کنند.
اکنون چهار دهه از ضایعه جبرانناپذیر سقوط هواپیمای سی-۱۳۰ میگذرد ولی هنوز کسانی همچون ابوالحسن بنیصدر تئوریهای توطئه را درخصوص این سانحه ترویج میدهند و تلاش میکنند تا درخصوص مسئله به حاشیه کشیده شدن ارتش بزرگنمایی کنند و در واقع کل حادثه را به توطئهای برای حذف سرلشکر فلاحی و سرتیپ فکوری تقلیل دهند. دراین میان متاسفانه پلتفورمهای به اصطلاح ارزشی هم عملا آب به آسیاب این تئوریپردازان توطئه میریزند و با کوچکنمایی نقش ارتش و فرماندهان ارشد ارتش در جنگ، هم به بخش مهمی از نیروهای مسلح کملطفی و بیمهری میکنند و هم اعتماد عمومی را به روایتهای رسمی از جنگ تحملی کاهش میدهند.