سالهاست که صدایشان به کسی نمیرسد. سالهاست که در گوشهای در آسایشگاهی نشسته و تنها همصحبتهایشان رفقای قدیمیشان هستند که بعضا با هم خاطرات سالهای حضورشان در جبههها را مرور میکنند. از جانبازان اعصاب و روان جنگ تحمیلی بعضا به عنوان مظلومترین جانبازان در رسانهها یاد میشود. در این میان یکی از نکاتی که اکثر فراموش میشود این است که خانوادههای این عزیزان قدم به قدم با این جانبازان بوده و در طول سالها، مقاومت و صبوری بسیاری از خود نشان دادهاند که باعث شده همسران و بخصوص فرزندان جانبازان اعصاب و روان خودشان نیاز به حمایت و مشاوره داشته باشند.
در میان اما، شاید وضعیت عزیزان مدافع حرم دشوارتر و چالش آمیز تر باشد زیرا که مدت کوتاهی است که این عزیزان از شرایط غیرعادی جنگی به حالت عادی بازگشته اند و از همین رو خطر ناراحتی موسوم به «پی-تی-اس-تی» برای مدافعان حرم شدید است. نکته مثبتی که برای جانبازان جنگ تحمیلی وجود داشت، حمایت گسترده اجتماعی و مردمی از آن عزیزان بود که باعث میشد آلام روحی و روانی ناشی از جنگ برایشان کاهش یابد. این موضوع اما برای مدافعان حرم وجود ندارد و بدبینی و نگاه سردی که مردم به این عزیزان دارند نمکی بر زخمهای این عزیزان است.
در مورد چالشهایی که جانبازان اعصاب و روان در یکی دو دهه اخیر با آنها دست و پنجه نرم میکنند میشود کتابها نوشت و همانطور که ما در صدای مدافعان پیشتر به تنها گوشهایی از مشکلات این جانبازان و خانوادههای آنها پرداخته بودیم، در سالهای اخیر حمایت بنیاد از جانبازان اعصاب و روان به حداقل رسیده و باعث نگرانی خانوادههای این عزیزان شده است. طبق آمار بنیاد شهید و امور ایثارگران در کل کشور ۴۳ هزار جانباز اعصاب و روان داریم که ۷ هزار و ۲۰۰ نفر از آنان بیمار شدید روان پزشکی هستند. برخی از آسایشگاههایی که پذیرای این عزیزان بودهاند در چند سال اخیر بدلیل عدم حل مشکلات بیمه که بنیاد شهید در حل و فصل آن ناموق بوده، عذر این عزیزان را خواسته و آنها را به منازل خود بازگرداندهاند. این امر نه تنها برای خود این جانبازان مشکلات فراوانی ایجاد کرده، بلکه خانوادههایشان را هم در شرایط بسیار سختی قرار داده است.
باید قبول کنیم که بعضا همسران جانبازان اعصاب و روان بیشتر از خود جانبازان زجر میکشند. دلیل آن هم این است که هیچکس از یک جانباز اعصاب و روان توقعی ندارد. اما همین که همسر یک جانباز گلایه کند، صدای همه در میاید که تو چرا دیگر؟ درحالیکه توقعات همسران و خانوادههای جانبازان اصلا زیاد نیست، اما صدایشان هیچگاه به گوش مسئولین نمیرسد. جانباز یک بار جانباز شده اما همسر یک مجروح جنگی هر روز دارد درد و عذاب میکشد. برای همین بسیاری از همسران جانبازان اعصاب و روان جانبازان را رها کردهاند و رفتهاند و جانبازهای زیادی در آسایشگاههای جانبازان دیگر خانوادهای هم ندارند که به آنها رسیدگی کند.
در این میان برخی از خانوادههای جانبازان اعصاب و روان هم میگوید عزیزانشان از بیمارستانها گلایههایی دارند و هنگامی که این موضوع را با بیمه مربوطه مطرح میکنند میگوید که بنیاد شهید به ما پول نمیدهد و از طرفی دیگر هم، بنیاد میگوید ما پول را پرداخت کردهایم. در همین راستا چندی پیش یک جانباز اعصاب و روان پنجاه درصد در مصاحبهای با باشگاه خبرنگاران جوان گفت: «تو یکی از بیمارستانایی بستری هستم که نه تنها منو بلکه بیش از پنجاه تا از جانبازای اعصاب و روان رو میخوان مرخص کنن که علتشم دقیق به ما نمیگن و نمیدونیم به خاطر بدهیهای بنیاد شهید به یکی از شرکتهای بیمهای هستش یا چیز دیگه ای و ما هم به خاطر این موضوع نگرانیم”.
اینها فقط نمونهای از مشکلات اخیر عدهای از جانبازان اعصاب و روان و خانوادههای آنهاست. هنگامی که این عزیزان به خانوادههای خود سپرده میشوند گاها با همسر و فرزندان خود درگیر شده و این بدرفتاریها باعث میشود خانوادهها، جانبازان را ترک کنند. مقصر هم نیستند. گاهی رفتار برخی از جانبازان در هنگام حملههای عصبی غیرقابل تحمل میشود. اکثر آنها بهخاطر مصرف زیاد و بلندمدت داروهای قوی اعصاب و روان، خیلی زود عوارض مختلف دارو بهسراغشان میآید و این مجروحیت برایشان دوچندان میشود. تمام این موارد خانوادهها را تحت فشار عصبی شدید گذاشته و نیاز همسران و فرزندان جانبازان را برای مشاوره روانشناسی را بیشتر از همیشه کرده است.
در کنار جانبازان اعصاب و روان جنگ تحمیلی و خانوادههای آنها، همانطور که در مقدمه نیز اشاره کردیم بخش دیگری از جانبازان اعصاب و روان آن دسته از مدافعان حرم هستند که در سکوت خبری با بیتوجهی مسئولین روبرو شده اند. برخی از این عزیزان در حالی با پی-تی-اس-تی و مشکلات روحی روانی حاصل از جنگ با داعش دست و پنجه نرم میکنند که بجز خانوادهها و دوستان نزدیکشان کمتر کسی در جریان مشکلات آنها قرار میگیرد. حال این پرسش که چرا تعدادی از مدافعان حرم به حال خود رها شدهاند و مشکلات جسمی و روانی آنها نادیده گرفته شدهاند، سوالیست که مسئولین باید پاسخ دهند. نباید کاری کنیم که اگر باز هم به کمک این قشر از جوانان جامعه نیاز داشتیم کمتر کسی حاضر باشد پا به میدان نبرد بگذارد. ما در صدای مدافعان از بنیاد شهید میخواهیم تا سریعا به داد خانوادههای جانبازان اعصاب و روان و مدافعان حرمی برسد که بعضا در شرایط سخت روحی قرار دارند و به خاطر سانسور خبری، صدایشان به هیچ مسئولی نمیرسد.