اخیرا یک ویدیوی قدیمی از شهید احمد کاظمی در شبکههای اجتماعی بازنشر شده که ایشان به خاطرهای از سفرشان با شهید طهرانی مقدم به روسیه اشاره میکنند و میگویند پس از توهینهایی که مقامهای روسیه به این عزیزان کردهاند، شهید کاظمی پیش از موعد و بدون ادامه مذاکرات، روسیه را ترک کرده و پس از آن مصمم شده که بر روی توسعه فنآوری موشکی بومی تمرکز کند. برخی با استناد به این ویدئو، شهادت سرتیپ کاظمی را انتقامگیری روسها عنوان کردهاند.
سرتیپ کاظمی در ۱۹ دی ۱۳۸۴ در یک سانحه هوایی مشکوک در نزدیکی ارومیه به شهادت رسید که علت سقوط هواپیما هم از کار افتادن موتورهای هواپیما عنوان شد. البته بعدا معلوم شد که هواپیما اجازه نشستن در فرودگاه را نیافته (بعلت وجود مه) و دود موتور هواپیما به دلیل اتمام سوخت از کار افتادهاند. در واقع ابهاماتی که در خصوص سقوط هواپیما وجود داشته و نیز انتقادات شدید شهید کاظمی از روسیه باعث قدرت گرفتن این شایعه شده که شهادت این فرمانده سپاه، انتقامگیری روسها بوده است.
همین گمانهزنیها حتی در مورد شهید طهرانی مقدم هم عنوان میشود و با اشاره به اینکه ایشان هم در مقابل باجگیری روسها ایستادگی کرده بود، عنوان میشود که شهادت ایشان هم یک نوع انتقام گیری بوده است. این اظهارات در حد گمانهزنی و در بسیاری از موارد شایعهپراکنی است، ولی سوال اینجاست که چرا مردم عادی اینگونه اظهارات را باور میکنند و این اتهام را به راحتی میپذیرند که نیروهای ارزشی (حال در سپاه یا مجلس یا دیگر نهادها) روسفیل هستند. آیا این اتهامات کاملا بیاساس است، و یا این شایعات و باورپذیری آنها برای مردم، مصداق «تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها» میباشد؟
نیروهای معاند و گروه هایی در داخل که در پی امتیازگیریهای جناحی هستند، تلاش میکنند نزدیکی برخی نیروهای داخلی به روسیه را به شکل یک توطئه روسی به نمایش بگذارند، ولی واقعیت اینست که قضیه سادهتر از این حرفهاست و یک شکل منطقی داشته است. در دوران جنگ تحمیلی، اتحاد جماهیر شوروی حمایتی تمام قد از صدام و بعثیها داشت و عراق تانک و جنگندههای میگ و سوخو از روسیه خریداری میکرد. در پی سقوط رژیم بعثیها در عراق، معادلات منطقهای تغییر کرد و روسیه به یکی از اصلیترین شرکای تجاری و امنیتی ما تبدیل شد. این مشارکت امنیتی براثر تحولات مختلف از جمله جنگ سوریه عمق بیشتری هم .
باید توجه داشت این مشارکت ما با روسیه در شرایطی رشد کرد که ما از لحاظ سیاسی و اقتصادی روابط محدودی با کشورهای قدرتمند جهان داشتیم و در واقع به نوعی ما دست بسته به روسیه پنهان بردیم و روس ها هم از این وضعیت حداکثر استفاده را کردند. خاطره ای که از مذاکره شهید طهرانی مقدم با روسها نقل شده، بیانگر این وضعیت است. زمانی که سرتیپ طهرانی مقدم از روسها در خصوص هزینههای خرید سیستم پدافندی سوال می کند، مقام روس به ایشان می گوید ایران اکنون مثل یک تشنهای است که در بیابان به دنبال آب می گردد و روس ها یک ظرف آب دارند و بر این اساس ایرانیها باید هرقیمتی که روسها پیشنهاد بدهند را بپذیرند. دولت مسکو طی سالیان اخیر با چنین رویکرد متفرعنانهای با ما برخورد کرده و در بسیاری موارد از ما باج گرفته است. ولی باید توجه داشت که این وضعیتی بوده که خودمان ایجاد کردهایم و بعلت انزوایی که داشتهایم، چارهای جز همکاری با روسها و در مواردی باج دادن به آنها نداشته ایم.
شهید طهرانی مقدم و شهید کاظمی متوجه این آسیب شناسی در ارتباط با روسیه شده بودند و از همین روست که مردم قدردان ایران هیچگاه تلاشها و فداکاریهای این شهیدان را فراموش نخواهند کرد. اکنون تهمتهایی هم به سردار سلیمانی در ارتباط با روس ها زده میشود و پس از صحبتهای دکتر ظریف، این تهمتها افزایش یافته است. ولی دوستداران شهید سلیمانی به خوبی میدانند که سردار دلها چگونه برای عزت و استقلال ایران اسلامی از خودگذشتگی میکرد و ایشان هم مثل شهید طهرانی مقدم و کاظمی، متوجه خطرات تعامل امنیتی با روسها بود و این موضوع را به عینه در سوریه دیده بود.