دو سال پیش کمیته اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد برای غرب آسیا (اسکوا) برآورد کرد که ارزش سرمایههای فیزیکی تخریب شده در سوریه در طول جنگ داخلی این کشور مجموعا ۱۰۰ میلیارد دلار و حجم سرمایهگذاری مورد نیاز برای بازسازی ویرانیها در این کشور معادل ۴۰۰ میلیارد دلار است. با توجه به ده سال جنگ و خونریزی و با کاهش چشمگیر درآمدهای سوریه، این کشور برای بازسازی شهرها و بخشهای تخریب شده و احیای بخشهای درآمدزای خود به جذب سرمایهگذار خارجی نیاز دارد. نتیجتا با شکست داعش و تکفیریها، دوران بازسازی سوریه آغاز شد و درهای این کشور به روی سرمایهگذاران خارجی باز شد. اکنون بسیاری مایلند بدانند که سهم ما از این بازار چیست و چگونه میتوانیم از هزینههای مالی و جانی که در چهارچوب کمکهای نظامی و مستشاری در سوریه کردیم، بیشترین استفاده را ببریم.
موضوع اصلی اینجا این است که با وجود روابط سطح بالای امنیتی ما با سوریه هنوز روابط اقتصادی ما در سطح پایینی قرار دارد به طوری که ما حتی میان ۵ شریک اول تجاری سوریه نیز محسوب نمیشویم. البته همانطور که پیشتر در مقالات گذشته هم گفته بودیم، حضور ما در سوریه بیش از هر چیز یک جنبه اعتقادی داشت که با هیچ معیار اقتصادی قابل سنجش نیست، اما سوالی که ما در پی پاسخ آن هستیم این است که واقعا جایگاه ما در سوریه پسا-داعش کجاست و اگر آمارهای اعلام شده صحیح باشند، چرا سهم ما از موقعیتهای اقتصادی ایجاد شده در بازار بازسازی این کشور، با توجه به اینکه بیشترین هزینهها در سوریه کردیم، اندک و ناچیز است؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید نگاهی به آمار و ارقام هزینههای کشورهایی کرد که در جنگ با داعش حضور فعال داشته و برای از میان بردن تروریستهای تکفیری هزینه کردهاند. طبق برآوردهای بینالمللی روسها در سوریه حدود ۱.۲ میلیارد دلار هزینه کردهاند و حدود ۱۳۰ تا ۱۵۰ سرباز روس در ۸ سال اخیر در سوریه کشته شدهاند. در مقابل، ما دستکم ۱۴ میلیارد دلار در سوریه هزینه مستقیم کردهایم و مدافعان حرم بیش از ۲۹۰۰ شهید تقدیم حریم مطهر حضرت زینب و حضرت رقیه (س) کردند. در همین مقطع زمانی روسها با فروش اسلحه درآمدی نزدیک به ۲۵ میلیارد هم در طول جنگهای داخلی سوریه داشتهاند که حتی بدون درنظر گرفتن سرمایهگذاریهای درازمدت آنها در بازسازی این کشور و پروژهای نفتی سوریه، تا امروز روسها ۲۵ برابر سرمایه مالی خود در سوریه را برداشت کردهاند.
به هر ترتیب واقعیتی که باید قبول کنیم این است که ما در مقایسه با دیگر کشورهای درگیر در جنگ سوریه از باب سرمایهگذاری اقتصادی و فناوری بسیار عقب هستیم. یکی از راههای سرمایهگذاری در سوریه به عنوان مثال برای ما سرمایهگذاری در بخش فناوریست. با توجه به موقعیتهای بوجود آمده در سوریه، و بخصوص اینکه این کشور از فضای تکنولوژی روز فاصله گرفته است، شرکتهای ایرانی با رویکرد انتقال دانش میتوانند به بازار این کشور راه پیدا کنند. با رایزنیهایی که باید در سطح مقامات ارشد انجام دهیم، باید شرکتهای ایرانی که ظرفیت اشتغالزایی بالا با هزینه کمتر را دارند اولویت قرار داده شوند تا بتوانیم از روسیه و حتی از چینیها در این عرصه در سوریه پیشی بگیریم. همچنین صادرکنندگان ایرانی می توانند بازار محصولات خود را در سوریه گسترش دهند و در بخشهای عمرانی، و صادرات خدمات فنی-مهندسی وارد بازارهای سوریه شده تا مقداری از هزینههای مالی هنگفتی که در سوریه و شام کردهایم را به کشورمان بازگردانیم.