این روزها درحالی آخرین هفتههای سال را پشت سر میگذاریم که در عرصه نظامی یک دهه پر فرازونشیب را طی کردیم. نزدیک به ده سال پیش بود که برای اولین بار بچههای مدافع حرم در قالب تیپهای نظامی و تعلیم دیده سپاه قدس و زیر نظر سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی و در راستای دفاع از حرم حضرت زینب (س) و پاسداری از مقدسات عاشقان اهلبیت (ع)، به سوریه اعزام شدند. بسیاری از این دلاورمردان که از نسل دوم انقلاب بودند تعلیم دیده ایثارگران و همسران شهدای جنگ تحمیلی بودند که با تنها نیت دفاع از اسلام و اهلبیت (ع) پا به جبهههای نبرد با تکفیریها گذاشتند. حال با گذشت بیش ار یک سال از کاهش درگیریهای عمده و شکست داعش در سوریه و عراق، فرصت آن پیش آمده تا برخی رویدادها و حوادث روزهای پرتنش مدافعان حرم در سوریه را بازبینی کنیم و از خود بپرسیم آیا از درسهایی که از دفاع مقدس سال پیش آموختیم، در جنگ با تکفیریها استفاده کردیم؟ چگونه میتوانیم نگاهی شفاف و صادقانه و بدون تحریف به رویدادهای نظامی داشته باشیم تا نسلهای آینده اشتباهات گذشته را تکرار نکنند؟
در ارتباط با حضور بچههای مدافع حرم و محور مقاومت در سوریه نکتهای که کار تحلیل و بررسی حوادث مربوط را برای رسانهها و تحلیلگران نظامی مشکل کرده و این جنگ را از جنگ تحمیلی متمایز نموده، اول نامتعارف بودن درگیریها در سوریه و ماهیت دشمن است که متشکل از گروههای تروریستی بودند و نه یک ارتش نظامی وابسته به یک کشور مستقل، و دوم، عدم اطلاعرسانی شفاف توسط نهادهای نظامی خودی به دلیل حساسیتهای سیاسی و اجتماعی به حضور ما در سوریه و عراق و نبود منابع موثق خبری. در چنین شرایطی در بسیاری از موارد خود بچههای مدافع حرم که در سوریه حضور داشتند بهترین منبع برای تهیه گزارش و حتی تحلیل و بررسی درگیرها و عملیاتهای جنگی بودهاند.
از سوی دیگر زمانی که صحبت از درس گرفتن از جنگ تحمیلی می شود، این امر مستلزم وجود تاریخنگاری موثق و بدون سانسور میباشد، که متاسفانه با گذشت بیش از ۳۰ سال، هنوز بحثهای تخصصی درخصوص نحوه مدیریت جنگ عملا منطقه ممنوعه تلقی میشود و نهادهای رسمی تنها نگاهی ابزاری و تبلیغاتی به تاریخنگاری جنگ تحمیلی دارند که این امر در تحریف تاریخ و وقایع جنگ بیاثر نبوده است. نگرانی بسیاری از تحلیلگران و تاریخنویسان امروز هم این است که نسل کنونی امکان این را ندارد که از اشتباهات گذشته درس گرفته و آنها را در مصاف با تکفیریها تکرار نکنند. به عنوان مثال، وقایع مربوط به نبردهایی مانند عملیات بدر و یا کربلای ۴ و ۵، اولویتبندیهای اشتباه در جبههای غرب و یا اختلافات میان فرماندهان ارشد جنگ پس از آزادی خرمشهر به ندرت و فقط پس از سالها پژوهش و مصاحبه با بازماندگان و فرماندهان آنروزهای نبرد با بعثیها، توسط برخی تاریخنویسان دفاع مقدس، در شکل محدوی آشکار شد.
بیشتر بخوانید:
- عملیات محرم و فرصتهایی که از دست رفت
- سانسور محققان و پژوهشگران جنگ، ظلم به تاریخ و به شهداست
- تاریخنویسی جنگ تحمیلی و تحریف در روایات جنگی
جالب است که وقتی پای در و دل بچههای مدافع مینشینیم، همیشه این موضوع خودنمایی میکند که برخی از اشتباهات جنگ تحمیلی را در جریان جنگ سوریه هم تکرار کردیم. با وجود اینکه حساسیت موضوعات مربوط به حضور ما در سوریه همچنان پابرجاست، چند روز پیش فرصتی پیش آمد بار دیگر با یکی از مدافعین افغانی الاصل مقیم کشور گفتگویی داشته باشیم و باز هم شاهد بودیم که شباهتهای زیادی میان برخی از روایات وی از چالشهای ما در سوریه و برخی از مشکلات موجود در طول جنگ تحمیلی وجود داشت. یکی از نکاتی که این عضو لشکر فاطمیون به آن اشاره داشت موضوع عدم هماهنگی میان فرماندهان میانی و اختلافاتی بوده که در یک مورد حتی به جر و بحث میان سردار شهید همدانی و یکی از فرماندهان فاطمیون انجامیده. علاوه بر این عدم هماهنگیهای درون پرسنلی که البته چندان هم غیرطبیعی نیست، برخی از روایتها، حکایت از ضعفهای زیرساختی در حوزه ارتباط و رمزگذاری دارد. حقیقتا جای تاسف دارد که پس از گذشت سه دهه از عملیات کربلای ۵ و دستبابی به پیشرفتهای افتخارآفرین فناوری ارتباطات، هنوز ما با همان کمبودهای علمیاتی و فنآوری روبرو هستیم.
نکته دیگری که متاسفانه در مورد ایثارگران و جانبازان جنگ تحمیلی آنطور که باید و شاید قابل توجه قرار نگرفت و پس از اتمام جنگ، بیشتر حالت شعاری و نمادین به خود گرفت، موضوع خدمترسانی به این عزیزان بود که حتی با وجود تلاشهای انجام شده در ۳۰ سال اخیر و خدماتی که از طریق بنیاد شهید و دیگر نهادهای دولتی به آنها ارائه میشود، به هیچ وجه در شان این عزیزان نبود و نیست. به نظر میرسد هرگاه پای صحبت یچههای مدافع که در سوریه یا عراق حضور داشتهاند مینشینیم، شکایت آنها از عدم حمایت و بد قولی مقامات به آنها پس از بازگشت از سوریه و عراق است. با وجود تفاوتهای آشکاری که میان نیازهای ایثارگران و جانبازان و خانوادههای شهدای جنگ تحمیلی و بچههای مدافع وجود دارد، انگار داریم همان اشتباهات گذشته و بیمهریها را تکرار میکنیم.