شاید خیلیها تصور میکنند که ارج و قرب جانبازان از سایر ایثارگران و خانوادههای شهدا بیشتر است و مزایا و حق و حقوقشان را زودتر دریافت میکنند و قوانین با سرعت بیشتری از حقوق آنها دفاع میکند و اگر اعتراضی هم داشته باشند صدایشان رساتر از دیگران است. اما واقعیت اصلا چنین نیست. در سالهای اخیر ما در صدای مدافعان در چند مورد به بررسی وضعیت جانبازان و مشکلات و چالشهای منحصر به فرد آنها پرداختهایم. در این میان معمولا رسانهها بیشتر به موضوعات و چالشهای مربوط به جانبازان شیمیایی، جانبازان اعصاب و روان و جانبازان نخاعی میپردازند و کمتر از جانبازان نابینا و چالشهای روزمره آنها صحبت میشود. چند روز پیش مقالهای در ارتباط با مشکلات این دسته از جانبازان خواندیم که این سوال را در ذهن ما ایجاد کرد که واقعا چرا جانبازان نابینا را به دست فراموشی سپردهایم و اینکه ما در مقایسه با کشورهای دیگر دنیا از باب رسیدگی و توجه به نیازهای نابینایان در کجا قرار داریم؟
در حال حاضر طبق آمارهای منتشر شده سازمان بهزیستی، ۲۰۳ هزار فرد دارای معلولیت بینایی زا تحت پوشش این سازمان هستند که این تعداد حدود ۱۳ درصد کل معلولان زیر پوشش این سازمان را تشکیل میدهند. از این تعداد ۱۳۰ هزار نفر مرد و ۷۳ هزار نفر زن هستند. همچنین حدود ۸۸ هزار نفر از آنها را افرادی تشکیل میدهند که معلولیت بینایی نزدیک به صددرصد است. این در حالی است که طبق آخرین آمار رسمی بانک اطلاعاتی بنیاد شهید تا پایان سال گذشته ۵۴۰ جانباز با نابینایی صددرصدی و ۱۲۰۳ جانباز کم بینا با بینایی ۵۰ تا ۹۰ درصدی از میان بازماندگان جانبازان جنگ تحمیلی در قید حیات هستند که تقریبا هیچ مزایای خاصی دریافت نمیکنند. به گفته یکی از کمبینایان که اخیرا با وی مصاحبه تلفنی کوتاهی داشتیم، اکثر این عزیزان، جدا از چالشهای منحصر به فردی که با آنها روبرو هستند حتی بیمه تکمیلی ندارند و بدلیل گرانی داروها و هزینههای سنگین درمانی، (بخصوص به این دلیل که پزشکان میگویند باید از نمونههای خارجی اکثر داروها استفاده کنند) توان پرداخت هزینههای درمانیشان را هم ندارند.
یکی دیگر از چالشهای اساسی نابینایان عدم دسترسی آنها به امکانات و تجهیزات مورد نیازشان برای تردد در سطح شهر و در دفاتر و مراکز دولتی میباشد. به عنوان مثال، نابینایان جانباز از استفاده از برخی از سادهترین خدمات بانکی مانند عابر بانک عاجزند و بانکها همکاری یا حمایتی در این راستا نمیکنند. درحال حاضر ارائه خدمات رفاهی و اجتماعی مانند اختصاص صندلی ویژه برای معلولان، پیشبینی تردد جانبازان نابینا و حضور آنها در ساختمانها و فروشگاهها، اختصاص محلهای ویژه پارک اتومبیل در خیابان و پارکینگهای عمومی را میتوان از جمله اقدامات لازم و نیازهای جانبازان بخصوص جانبازان نابینا دانست.
از دیگر مشکلات این روزهای این روشندلان نابینا اینست که امکانات استفاده از تکنولوژی برای آنان فراهم نیست. به عنوان مثال این عزیزان همچنان مجبور هستند از ابزارهای قدیمی برای خواندن و نوشتن استفاده کنند. هنگامی که صحبت از خواندن و نوشتن میشود صرفا به این موضوع ختم نمیشود که یک نفر باید برای آنان کتابهایشان را ضبط کند یا اینکه از خط مخصوص نابینایان استفاده کنند، بلکه روشهای متعددی در بسیاری از کشورهای جهان با استفاده از اینترنت و فناوریهای مربوط وجود دارد که میتوان در دسترس آنها قرار گیرد اما واقعا ما و مسئولان باور نداریم که با استفاده از رایانه و اینترنت و فناوریهای جدید، نابینایان خیلی بهتر میتوانند به برخی از کارهای روزمره خود مانند امور بانکی و سرگرمیهای مفید بپردازند.
واقعیت این است که هنگامی که برخی از دیگر کشورها نگاه میکنیم، متوجه میشویم که ما در زمینه حمایت از جانبازان و خانوادههای شهدا و ایثارگران خیلی از قافله عقب هستیم. به عنوان مثال در کشور آلمان، دولت این کشور تسهیلات ویژهای برای قربانیان و خانواده مفقودان جنگی در نظر گرفته است. در زمینه حمایت از معلولان و مصدومین جنگ نیز در بسیاری از کشورهایی که ما خدمات آنها را مرور کردیم، نابینایان و جانبازان ارتشی آنها به همراه همسران و فرزندانشان تحت پوشش و حمایت کانون نابینایان قرار دارند و بیمه کامل هستند.
علاوه بر نبود اراده سیاسی لازم برای رسیدگی به مشکلات جانبازان، مشکلات اداری و سوءمدیریتهای که ناشی از موازی کاری است را نیز نمی توان نادیده گرفت. عدم همکاریهای لازم بهزیستی و بنیاد شهید از جمله این مشکلات اداری است که به طور خاص در رابطه با رسیدگی به امور جانبازان نابینا مشکل ساز شده است. جا دارد فعالان امور جانبازان و ایثارگران از طریق ارتباط با نمایندگان مجلس، مطالبات بر حق خود را به نمایندگان ملت یادآوری کنند تا انشاالله دستکم شاهد کاهش سوءمدیریتها و موازی کاریها باشیم.