با وجود اینکه هنوز حدود ۶ ماه دیگر تا ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ و انتخابات ریاستجمهوری فاصله داریم، بازار حرف و حدیثها و مناظرههای کارشناسان و تحلیلگران سیاسی در رسانهها روز به روز داغتر میشود. جدا از اهمیت ویژه انتخابات ریاستجمهوری که همواره حاشیههای مربوط به خود را به همراه داشته، و البته شرایط حاد اقتصادی و امنیتی کشور، از این حین که برای اولین بار صحبت از حضور نطامیان در انتخابات مطرح شده است، انتخابات ۱۴۰۰ را از دورههای گذشته متمایز کرده است. حساس ترین سوالی که در هفتههای گذشته در رسانهها و بخصوص شبکههای اجتماعی مطرح شده اینست که آیا حضور یک فرد نظامی در پاستور و در راس قوه مجریه به صلاح کشور و به صلاح سپاه پاسداران است؟ و آیا سیاسی شدن نظامیان به نفع نیروهای مسلح و خود نظامیان است؟
قبل از اینکه بخواهیم پاسخی به این سوالات بدهیم بگذارید به گونهای دیگر سوال را طرح کنیم. بهجای طرح سوالی مبنی بر نظامی بودن یا غیرنظامی بودن رئیسجمهور آینده کشور، چرا نپرسیم که آیا این شخص صلاحیت اداره کشور و توانایی خروج ایران از شرایط بحرانی اقتصادی، نارضایتیهای اجتماعی و سردرگمیهای امنیتی را دارد یا خیر؟ آیا واقعا به صرف اینکه شخصی نظامی است یا غیر نظامی، میتوان صلاحیت یا عدم صلاحیت وی را در مدیریت قوه مجریه تعیین کرد؟ با وجود اینکه نظامی بوده رئیس جمهور میتواند مسائل و حاشیه های مربوط به خود را وارد حیطه مدیریتی دولت کند، باید بیشتر از اینکه تلاش بر دستهبندی کردن نامزدهای انتخاباتی بکنیم، به قابلیتهای فردی شخص مذکور و و توانیهایش نگاه کنیم و نه لباسی که سالها پیش بر تن کرده است.
میتوان گفت تمام این حاشیهها از جایی شروع شد که اولین فرد نظامی کاندیداتوری خود را رسما اعلام کرد. هفته گذشته سردار حسین دهقان، وزیر دفاع دولت یازدهم و مشاور کنونی رهبر انقلاب، با اعلام کاندیداتوری خود، این احتمال را تقویت کرد که نخستین رئیسجمهور نظامی در تاریخ کشور سال آینده راهی ساختمان پاستور شود. این آغاز حاشیهها و اظهارنظرهای فعالین سیاسی بود که از هر دو جناح سیاسی نظرات و تحلیلهای خود را در چند روز گذشته رسانهای کردند.
یکی از این کارشناسان سیاسی، ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا بود که در اینباره گفت «حضور نظامیان در جایگاه ریاست جمهوری میتواند شائبههایی را برای مردم در جامعه ایجاد کند زیرا بخشی از افکار عمومی تصور میکند حضور یک شخصیت نظامی در جایگاه ریاست جمهوری به منظور آغاز شرایط جنگی است و بنابراین به صلاح کشور نیست که از حضور شخصیتهای نظامی در کارزار انتخابات ریاست جمهوری استفاده شود.» برخی دیگر از تحلیلگران اما مانند احمد زیدآبادی روزنامهنگار و فعال ملی-مذهبی، در مناظرهای که با مصطفی تاجرزاده، فعال سیاسی اصلاح طلب داشت، حضور بک رئیس جمهور نظامی را نه تنها «مفید» بلکه «گریزناپذیر» خواند.
در میان تمام این صحبتها اما نکته مهمی که نباید از یاد برد اینست که در شرایط کنونی، چالش اقتصادی مهمترین و حیاتیترین موضوع کشور و نظام است و ادامه معضلات معیشتی، به افزایش نارضایتیهای مدنی و اجتماعی و ایجاد چالشهای امنیتی انجامیده است. شخص رئیسجمهوری، فارغ از نظامی بودن یا نبودن، باید بتواند در راستای توسعه اقتصادی از طریق تقویت تولید داخلی و ایجاد فضای لازم برای سرمایهگذاری خارجی قدم بردارد و کشور را از چالشهای خطرناک کنونی به سلامت عبور دهد.
نکته دیگری که اما باعث نگرانی ما شده به خطر انداختن وجه نیروهای مسلح و بخصوص سپاه در صورت ورود مستقیم به عرصه سیاست است. چند روز پیش علی مطهری، نمایند سابق تهران در مجلس شورای اسلامی گفته بود «اینکه ما یک رئیس جمهور نظامی داشته باشیم به معنی قحط الرجال است و اینکه ما نیروی غیرنظامی در حد ریاست جمهوری نداریم و مجبور شدهایم از میان نظامیها رئیس جمهور انتخاب کنیم». این صحبتهای علی مطهری در پاسخ به اظهارنظر اسماعیل کوثری، جانشین سابق فرمانده سپاه ثارالله بود که گفته بود «نمیدانم چرا بعضی ها میخواهند جنگ روانی راه اندازند و بگویند نظامی! منظور آنها بچههای سپاه هستند، بچههای سپاه قبل از اینکه به سپاه بیایند سیاسی بودند و مبارزه میکردند.».
باید از آقای مطهری پرسید که با توجه به فرمایش شما، پس قبول دارید که چون غیر نظامیان در اداره کشور بازماندهاند، باز هم نیروهای مخلص سپاه هستند که باید کم کاریهای سیاستمداران را جبران کنند؟ اما اگر چنین شود آیا این موضوع به ضرر وجهه سپاه تمام نمیشود؟ این سوالی است که فرماندهان پیشین سپاه که در فکر حضور در انتخابات هستند باید پاسخگوی آن باشند و متوجه باشند که تا زمانی که نام سپاه را یدک میکشند، مردم از آنها انتظار دارند تا با همان معیارهای بالای سپاه رفتار کنند.
به هر حال چه موافق ریاست جمهوری یک نظامی باشید و چه نباشید، واقعیت این است که کشور در یک پیچ خطرناک تاریخی قرا دارد و اولویت کشور رفع مشکلات اقتصادی و چالش های اجتماعی است. در این راستا باید هم به اصلاحات اقتصادی دست زد و هم به اصلاح سیاست خارجی. در این مسیر باید با برخورد قاطع با فسادهای داخلی و نیز تنشزدایی منطقهای و بینالمللی، در راستای منفعت کشور و نظام کوشش کرد، حال چه در لباس یک نظامی باشد و چه در لباس یک روحانی یا فرد دیگری.